زندگی را خیلی ساده گرفته بودیم

زندگی را خیلی ساده گرفته بودیم!
از همان بچگی، فکر می‌کردیم آسان است، قرار است فقط خوش بگذرد، بزرگ شدن و لذت‌های دوران بزرگسالی و کلا این چیزها دیگر.
اما این آن چیزی نبود که فکرش را می‌کردیم
زندگی که می‌دیدیم سرابی بیش نبود!
اما، اما هیچ‌کس نگفت قرار است بزرگ شدن این شکلی باشد!...
این‌قدر سخت، حتی این‌قدر گاهی تلخ...!
سخت می‌گیرد این آرزوی اشتباه دوران کودکی و سخت میگذرد این روز ها که اسمش را جوانی میگویند...
ما که درون این دام و تله افتادیم
اما آهای نسل بعد از ما
بزرگ شدن دامی بیش نیست "تا می‌توانید بزرگ نشوید".
دیدگاه ها (۱)

#لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ.از گرما می نالیم. از سرما فرار می...

‌ ‌‏#تباهی یعنی چه چیزای بزرگی که دیگه حالمون خوب نمی‌کنن و ...

#یک روز می فهمی که عاقبت، این تویی که برای خودت می مانی و آد...

#یه وقتایی هست باید عمدا سرتو شلوغ نگه داری تا هجوم فکرها مغ...

{سناریوی شماره ۸} || پارت سی‌ پنجم||نام سناریو: 《 قلبی از سن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط