موهایش سپید گشت

موهایش سپید گشت
کودکی که دفتر خاطراتم را می خواند،،،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون با سر کردمش تو گونی آرد که بفهمه دفتر خاطرات شخصیه،،،، کاملا شخصی!!!!
دیدگاه ها (۵)

ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺭﻓﻴﻘﻤﻮ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﻢ ؛ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ : الاااااغ ...6 ،...

سلام بچه ها...گفتم بهتره این قطعه فیلم رو که خیلی تاثیر بران...

خدایا چنان کن سرانجام کار...که تو خشنود باشی و ما رستگار...

سلام ....فیلم زیر رو از دست ندید...http://www.aparat.com/v/M...

حیحح بچه ها 👺👺 دفتر خاطراتمو تو مدرسه جا گذاشته بودم بردنش و...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط