چه کنم با غم خویش

چه کنم با غم خویش؟
گه گهی بغض دلم میترکد

دل تنگم زعطش میسوزد
شانه ای میخواهم
که گذارم سر خود بر رویش

و کنم گریه که شاید
کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست..
دیدگاه ها (۵)

چه تحملی دارد آستین لباسم...تمام غربت نبودنت را از چشمانم پا...

مرا یاد تو می انداخت بـارانتو را باران به باران گریه کردم......

دلےدارم ڪه تـاوانـش غـم تـوسـتخــریــدار نــگیــن خــاتــم ت...

گُـٖنَـه از جـانـب مـا نـیـسـت،اگـر مـَجـنـونیم...گوشه ی چشم...

#جمعه_دلتنگی❤️امام زمانمجمعه ها را همه از بس که شمردم بی توب...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط