حالا که میم مالکیت را چسبانده ام

حالا که میم ِ مالکیت را چسبانده ام
ته اسمت
سند خنده هایت
جانم گفتن هایت
آغوش ِ محکم ات را زده ام
به نام خودم ..
سند گم شدن ِ دست های کوچکم میان دست های مردانه ات
بردن انگشتانت لای موهایم
رد رژ لب ِ روی ته ریش ات را زده ام
به نام خودم ..
سند نفس نفس زدن هایت
حلقه دستانت دور کمرم
استیصالت از سر خواستن را زده ام
به نام خودم ..
سند برق چشم هایت
قربان صدقه رفتن ِ قد بلندت
سر گذاشتن روی شانه ات را زده ام
به نام خودم ..
سند پچ پچ های شبانه ات
چسباندن ِ لبانت به گوشم وقت زمزمه عاشقانه ات
رد انگشتانت روی تنم را زده ام
به نام خودم ..
سند لبخند های دلبرانه ات
نگاه های موشکافانه ات
بوسه های دزدانه ات را زده ام
به نام خودم ..
سند دوستت دارم هایت
امنیت حضورت
آرامش وجودت را زده ام
به نام خودم ..
سند ِ قلب ات
تمام ِ مردانگی ات
تکیه گاه بودنت را زده ام به نام خودم ...

مرد من

حروف بالا که می نشینند
کنار هم
من همان دخترک ِ همیشه نیستم
میشوم خسیس ترین
و خودخواه ترین آدم ِ دنیا ...
دیدگاه ها (۴)

پیراهنم، پیراهنت را دوست دارد پیراهنم، عطر تنت را دوست دارد ...

هم میزنم این قهوه تلخ قجری را ...تا فکر تو شاید برساند شکری ...

دستهایمچقدر به دو طرفِ صورتت می آیندوقتی عاشقانه تماشایم ‌می...

نزدیک شو بوی تنت را دوست دارمتک دگمهء پیراهنت را دوست دارماز...

پارت ۸

رمان جیمین ( سایه عشق پارت ۶)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط