پیراهنم پیراهنت را دوست دارد

پیراهنم، پیراهنت را دوست دارد
پیراهنم، عطر تنت را دوست دارد

پیراهنم وقتی که می آیی سراغش
آغوش گرم و ایمنت را دوست دارد

پیراهنم، شب در اتاق گفتگومان
پیراهن از تن کندنت را دوست دارد

پیراهنم، چشمش تو را خیلی گرفته
نامرد، چشم روشنت را دوست دارد

خیلی حسودست و تو را از چشم مردم
پیداست... پنهان کردنت را دوست دارد

پیراهنم، دلتنگ میگردد برایت
تنگ غروب، دیدنت را دوست دارد

آهسته در گوشَت بیا چیزی بگویم...
پیراهنم، پیراهنت را ...
دیدگاه ها (۱)

هم میزنم این قهوه تلخ قجری را ...تا فکر تو شاید برساند شکری ...

زنی که با یک کتاب...شعر... آهنگ ...یا حتی یک فنجان قهوه ...ح...

حالا که میم ِ مالکیت را چسبانده امته اسمتسند خنده هایتجانم ...

دستهایمچقدر به دو طرفِ صورتت می آیندوقتی عاشقانه تماشایم ‌می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط