روان، خسته..زبان، بسته..غزل هامان بدآهنگ است
روان، خسته..زبان، بسته..غزلهامان بدآهنگ است
جدا از آبی رويش، زمستان سرد و بیرنگ است
دوبيتی نااميد و مثنوی متروک و سَرخورده
غزل میگريد و میگويد اينجا قحطِ فرهنگ است
خدا لعنت کند اين قرن انسانسوز وحشی را
که با خورشيد احساسات عالمتاب در جنگ است
بيا و بیخيال ِ هرچه شيرين باش، ای فرهاد!
ببين، دلهای ما مردم هزاران بيستون سنگ است
چه بايد کرد با اين غربت دلگير مردُمکُش
کنون که عرصه بر من، بر شما، بر ديگران تنگ است
"بيا ره توشه برداريم" و راهی تازه بسپاريم
"ببينيم آسمان هرکجا آيا همين رنگ است؟"
#علی_اکبر_یاغی_تبار
جدا از آبی رويش، زمستان سرد و بیرنگ است
دوبيتی نااميد و مثنوی متروک و سَرخورده
غزل میگريد و میگويد اينجا قحطِ فرهنگ است
خدا لعنت کند اين قرن انسانسوز وحشی را
که با خورشيد احساسات عالمتاب در جنگ است
بيا و بیخيال ِ هرچه شيرين باش، ای فرهاد!
ببين، دلهای ما مردم هزاران بيستون سنگ است
چه بايد کرد با اين غربت دلگير مردُمکُش
کنون که عرصه بر من، بر شما، بر ديگران تنگ است
"بيا ره توشه برداريم" و راهی تازه بسپاريم
"ببينيم آسمان هرکجا آيا همين رنگ است؟"
#علی_اکبر_یاغی_تبار
۴.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۰