من باتوهستم باتو که درذکر لبهای منی

من باتوهستم باتو که، درذکر لبهای منی

شاید فراموشت شدم ، در قلب تنهای منی
در خانه می گردم پی ، یک خاطره از جنس تو
همدردی‌ات رافاش کن، کزجنس غمهای منی
#سروده_های_عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

‏عاشق هم میشین مثل صادق هدایتعاشق بشین که میگه :او را نه تنه...

ﻏـــﯿـــﺮ تـوﺩﺭ ﺩڸ من ﻫـﯿﭻ ڪـســی ﺧــﺎﺹ نشدﻫﯿﭻڪس چون من بہ ت...

کسی‌به‌عمق‌وجودم‌نشسته‌با احساسجواهری ته قلبم نهفته چون الما...

آنزیم ها همجایگاهِ فعال دارندیعنی با چیزی جز آن اصلِ کاریجفت...

[تکپارتی] [از تهیونگ ]【قرار بود کشته بشی ولی م...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط