مال من باش
مال من باش
پارت هفتم
چسبوندمش به دیوار و بهش نزدیک شدم
ا/ت: چته تو چیکار میکنی هوممم؟
تهیونگ: این چه لباسیه که پوشیدی پیش کوک
ا/ت: به تو چه بابامی مامانمی چیکارمی ها؟
تهیونگ: چرا حالیت نیس تو پیش من امانتی
ا/ت: به تو ربطی نداره باتو از زندگیم بکش بیرون
تهیونگ: که اینطور باشه
ویو ا/ت
تهیونگ رفت ولی من هنوز حس بدی داشتم(خواهرم هرچی بود گفتی انتظار داری حش چی داشته باشی 😐😑) که چرا اون حرفارو زدم دیگه نزدیکای ظهر بود که بچه ها کلاسشون تموم شده بود و اومدن منم که خونه بودم غذا درست کردم بچه ها اومدن داشتم میزو میچیدم که کوک اومد
کوک:کمک میخوای
ا/ت:مرسی تو بشین الان خودم وسایلو میارم
کوک:عه نه بابا الان میام کمکت
کوک واقعا بی نظیر بود (الان فهمیدی کوه کندی بخدا😒)خیلی باهام مهربونه برعکس تهیونگ من واقعا دوسش دارم نمیدونم اونم دوسم داره یا نه من پارک ا/ت عاشق شدم اونم عاشق جئون جونگکوک وایییی دارم دیوونه میشم داشتم با خودم حرف میزدم که لونا و ایو اومدن
لونا:عمم ا/ت
اووفف باز دعوا
ا/ت: هان
لونا: بابت تمام بد رفتاریام ازت معذرت میخوام من ترو با یکی اشتباه گرفتم من میبخشی؟
من هنوز تو شوک بودم که کوک از پشت بغلم کرد (فشار چیه دارم بندری میرقصم اصلا😂)
کوک: ا/ت ببخش دیگه هوم (وایی کیوت)
ا/ت: خب باشه
یهو صدای شکستن اومد همه ترسیدیم
جین: فکر کنم تهیونگ باز قرصشو نخورده
کوک: واییی نه الان چیکار کنیم؟
ا/ت:چه قرصی؟
جین:الان وقتش نیس بعدا بهت میگم
کوک:جین بریم
جین:بریم
ا/ت:ایو
ایو:جانم
ا/ت:تو میدونی موضوع چیه
ایو:خب چطور بگم
لونا:بزار من بگم
ا/ت:خب بگو
لونا:خب چند سال پیش تهیونگ یه نامزد داشت که خیلی هم دوسش داشت تهیونگ یکی از شاد ترین پسرا بود مهربون بود و همش میخندید اما یروز نامزد تهیونگ بهش گفت که از صمیمی ترین دوستش حاملست از اون به بعد تهیونگ توی شک رفت که باید قرص بخوره اگر قرص نخوره دیوونه میشه
ا/ت:نامزد داشت نامزدش کی بود؟
لونا بدون جواب رفت بالا اشک تو چشمام جم شده بود
ا/ت:تو بگو نامزدش کی بود
ایو هم فقط نگام کرد رفت منم سریع رفتم بالا
جین:پسر لج نکن بخور دیگه
تهیونگ:چرا ولم کردی چرا منو اینطوری گذاشتی رفتی
کوک:تهیونگ این جینه نه نامزدت پسر حالت خوب نیس بخورش
تهیونگ:نههه تو نباید این کارو میکردی اینو گفتو اینه رو انداخت شکست من دیگه تحمل نداشتم زدم زیر گریه ک کوک دید اومد بغلم کرد
کوک:گریه نکن درست میشه
تهیونگ:نههه بهم خیانت نکن
حمایت کنین مسی💕
#تهیونگ#ارمی#فیک#وانشات#سناریو
#army#bts#bt21#V
پارت هفتم
چسبوندمش به دیوار و بهش نزدیک شدم
ا/ت: چته تو چیکار میکنی هوممم؟
تهیونگ: این چه لباسیه که پوشیدی پیش کوک
ا/ت: به تو چه بابامی مامانمی چیکارمی ها؟
تهیونگ: چرا حالیت نیس تو پیش من امانتی
ا/ت: به تو ربطی نداره باتو از زندگیم بکش بیرون
تهیونگ: که اینطور باشه
ویو ا/ت
تهیونگ رفت ولی من هنوز حس بدی داشتم(خواهرم هرچی بود گفتی انتظار داری حش چی داشته باشی 😐😑) که چرا اون حرفارو زدم دیگه نزدیکای ظهر بود که بچه ها کلاسشون تموم شده بود و اومدن منم که خونه بودم غذا درست کردم بچه ها اومدن داشتم میزو میچیدم که کوک اومد
کوک:کمک میخوای
ا/ت:مرسی تو بشین الان خودم وسایلو میارم
کوک:عه نه بابا الان میام کمکت
کوک واقعا بی نظیر بود (الان فهمیدی کوه کندی بخدا😒)خیلی باهام مهربونه برعکس تهیونگ من واقعا دوسش دارم نمیدونم اونم دوسم داره یا نه من پارک ا/ت عاشق شدم اونم عاشق جئون جونگکوک وایییی دارم دیوونه میشم داشتم با خودم حرف میزدم که لونا و ایو اومدن
لونا:عمم ا/ت
اووفف باز دعوا
ا/ت: هان
لونا: بابت تمام بد رفتاریام ازت معذرت میخوام من ترو با یکی اشتباه گرفتم من میبخشی؟
من هنوز تو شوک بودم که کوک از پشت بغلم کرد (فشار چیه دارم بندری میرقصم اصلا😂)
کوک: ا/ت ببخش دیگه هوم (وایی کیوت)
ا/ت: خب باشه
یهو صدای شکستن اومد همه ترسیدیم
جین: فکر کنم تهیونگ باز قرصشو نخورده
کوک: واییی نه الان چیکار کنیم؟
ا/ت:چه قرصی؟
جین:الان وقتش نیس بعدا بهت میگم
کوک:جین بریم
جین:بریم
ا/ت:ایو
ایو:جانم
ا/ت:تو میدونی موضوع چیه
ایو:خب چطور بگم
لونا:بزار من بگم
ا/ت:خب بگو
لونا:خب چند سال پیش تهیونگ یه نامزد داشت که خیلی هم دوسش داشت تهیونگ یکی از شاد ترین پسرا بود مهربون بود و همش میخندید اما یروز نامزد تهیونگ بهش گفت که از صمیمی ترین دوستش حاملست از اون به بعد تهیونگ توی شک رفت که باید قرص بخوره اگر قرص نخوره دیوونه میشه
ا/ت:نامزد داشت نامزدش کی بود؟
لونا بدون جواب رفت بالا اشک تو چشمام جم شده بود
ا/ت:تو بگو نامزدش کی بود
ایو هم فقط نگام کرد رفت منم سریع رفتم بالا
جین:پسر لج نکن بخور دیگه
تهیونگ:چرا ولم کردی چرا منو اینطوری گذاشتی رفتی
کوک:تهیونگ این جینه نه نامزدت پسر حالت خوب نیس بخورش
تهیونگ:نههه تو نباید این کارو میکردی اینو گفتو اینه رو انداخت شکست من دیگه تحمل نداشتم زدم زیر گریه ک کوک دید اومد بغلم کرد
کوک:گریه نکن درست میشه
تهیونگ:نههه بهم خیانت نکن
حمایت کنین مسی💕
#تهیونگ#ارمی#فیک#وانشات#سناریو
#army#bts#bt21#V
۲۱.۵k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.