آخر قصه ی ما بودن و آغاز نبود

آخر قصه ی ما بودن و آغاز نبود
بال های من عاشق،پر پرواز نبود!

در کنار تو اگر شاعر این شهر شدم
ماه من،بعد تو این شهر غزل ساز نبود

بعد هر شعر شکستم،و غزل ساز نشد
ساز های دل من باعث آواز نبود

بعد تو هیچ کسی در دل من شعر نشد
سبک چشمان کسی در نظرم ناز نبود

من تو را خواستم و در دل من خواهی ماند
و زمان باعث پنهانی این راز نبود!!!
دیدگاه ها (۸)

ماهم بشو، بیا که فراوان ببوسمت!یا آب شو به سمت بیابان ببوسمت...

امشب عروسش می شوی…من دوستت دارم هنوز!بی من چه شیرین میروی…من...

لمس حضورتاعجازیست که روح مرده ام رادوباره در کالبد زندگی جان...

جان من، سخت تو آزردی و حاشا کردیبندگـی را تـو در این معـرکه ...

..من اگر مستت شوم بانو، تو جامم میشوی؟هرچه دارم نذر چشمانت، ...

با نگاهم چشم هایت را زیارت میکنمچشم می بندم تو را در دل عباد...

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط