آدامش اینجا ولی اول عکسارو بخون
آدامش اینجا ولی اول عکسارو بخون
یونجون:بابا...بابا پاشو دیگه... حوصلم سر رفته...بیا باهام کارتون نگاه کن(با لحن بچه گانه)
یونگی:یونجون الان خستم...خوابم میاد
یونجون:بابا تو همیشه خوابییی
یونگی:خودتم همیشه خوابی ولی من میخوام بخوابم نمیزاری...عجب غلطی کردم ا.ت رو حامله کردم
ا.ت:یااا باز شما دارین چی میگین
.... وقتی متوجه من شدن شروع کردن شکایت کردن از همدیگه....
یونجون:مامان ببین بابا بلند نمیشه همش میخوابه باهام کارتون نگاه نمیکنه
یونگی: یونجون همیشه وقتی خستم متل کنه بهم میچسبه
ا.ت:هعیییی با این اوضاع من دوتا بچهی لجباز دارم
یونگی:چاگیا نظرت چیه یونجنو به پرورشگاه تحویل بدیم
یونجون:مامانننن ببین بابا چی میگهههه
ا.ت:وایییی بسه دیگه سرم درد گرفت... یونگی این حرفا چیه میزنیییی
یونگی:این بچه مزاحم خواب منه...مگه نمیدونی خوابم مهمه
ا.ت:هوفففف...یونجون بیا بریم با من کارتون ببینیم
یونجون:نه..نه..نه..میخوام با بابا ببینممم
هعییی اینم وضعیت زندگی ما...همیشه لجبازی... بحث و دعوا...من از دسته اینا۱۰ سال پیر شدم....بلاخره با یه بدبختی ارومشون کردم...و سه نفری باهم نشستیم کارتون دیدیم و کلی خوراکی خوردیم...بعدشم بایه بغله سه نفره به خواب رفتیم...
♪پایان♪
یونجون:بابا...بابا پاشو دیگه... حوصلم سر رفته...بیا باهام کارتون نگاه کن(با لحن بچه گانه)
یونگی:یونجون الان خستم...خوابم میاد
یونجون:بابا تو همیشه خوابییی
یونگی:خودتم همیشه خوابی ولی من میخوام بخوابم نمیزاری...عجب غلطی کردم ا.ت رو حامله کردم
ا.ت:یااا باز شما دارین چی میگین
.... وقتی متوجه من شدن شروع کردن شکایت کردن از همدیگه....
یونجون:مامان ببین بابا بلند نمیشه همش میخوابه باهام کارتون نگاه نمیکنه
یونگی: یونجون همیشه وقتی خستم متل کنه بهم میچسبه
ا.ت:هعیییی با این اوضاع من دوتا بچهی لجباز دارم
یونگی:چاگیا نظرت چیه یونجنو به پرورشگاه تحویل بدیم
یونجون:مامانننن ببین بابا چی میگهههه
ا.ت:وایییی بسه دیگه سرم درد گرفت... یونگی این حرفا چیه میزنیییی
یونگی:این بچه مزاحم خواب منه...مگه نمیدونی خوابم مهمه
ا.ت:هوفففف...یونجون بیا بریم با من کارتون ببینیم
یونجون:نه..نه..نه..میخوام با بابا ببینممم
هعییی اینم وضعیت زندگی ما...همیشه لجبازی... بحث و دعوا...من از دسته اینا۱۰ سال پیر شدم....بلاخره با یه بدبختی ارومشون کردم...و سه نفری باهم نشستیم کارتون دیدیم و کلی خوراکی خوردیم...بعدشم بایه بغله سه نفره به خواب رفتیم...
♪پایان♪
۸.۳k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.