سوگند

سوگند
به تیغه یِ آفتاب
و قسم به غرابتِ چشمانت
بی یادت هیچ طلوعی را ندیدم
که آخرین کلامِ شب هایم
و اولین واژه در صبح هایم
نام توست
سَرِ عاشقی سلامت
باز هم "سلام ات" میکنم...
دیدگاه ها (۰)

دلم یک آدمِ غریبه‌ی امن و آرام می‌خواهد،وَ پذیرنده، و شنونده...

🌼هیچوقت پدر و مادرمان را 🌼بخاطر چیزی ڪه🌼نتوانستند به ما بدهن...

وشب حڪایت دردهایے ست ڪه یک به یڪ برایم لالایے مے خوانندمن بے...

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁خودت هم خوب میدانی چه #دشوا...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط