سایه ی دوست داشتنی هم رفت 🖤روحش شاد

هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم

مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم

مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم

غم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم

سری به سینه فرو برده ام مگر روزی
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم

چه بک اگر به دل بی غمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که می گسارندم

من آن ستاره ی شب زنده دار امیدم
که عاشقان تو تا روز می شمارندم

چه جای خواب که هرشب محصّلان فراق
خیال روی تو بر دیده می گمارندم

هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم
چه نقش‌های که ازین دست می‌نگارندم

کدام مست می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشه‌ی انگور می فشارندم

#سایه ی دوست داشتنی هم رفت
🖤روحش شاد🖤
دیدگاه ها (۴)

.🏴🏴🏴دیدند شهر دختر نهج‌البلاغه رارفت و گرفت منبر نهج‌البلاغه...

شعار جوانان جمهوری آذربایجان در عزاداری روز عاشورا*

*خواهشا خواهشا خواهشا این توصیه آیت الله بهجت رحمه الله علیه...

.🏴🏴🏴مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است ،...

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط