امروز با خودم فکر میکردم خدا چقدر مرا دوست دارد چقدر هوای
امروز با خودم فکر میکردم خدا چقدر مرا دوست دارد چقدر هوایم را دارد چقدر به من لطف میکند! تمام این افکار زمانی سراغم آمد که داشتم به تو فکر میکردم! من خیلی وقت ها به توفکر میکنم
مثلا وقت هایی که بی انگیزه ام وقت هایی که بیمیلی سرتا پایم را میگیرد، به تو فکر میکنم!
به پوست لطیف صورتت ، به دندان هایت وقتی میخندی ، به چشم هایت که وقت خنده ریز میشوند، به لب هایت وقتی اسمم را صدا میزنی!
من به تمام این جزئیات فکر میکنم و حالم خوب میشود! تو حتی فکرت هم به من انگیزه ی خوب بودن میدهد و در آخر به این فکر میکنم که اگر کسی چیزی شبیه تو نداشته باشد ،در این جهان سخت و ناراحت چه بلایی سرش می آید!؟!
#محسن_دعاوی
پنجشنبه نهم #خرداد ۱۳۹۸
ساعت بیست و سه : چهل و پنج دقیقه
۱۸۵۴
۱۸۳۹
مثلا وقت هایی که بی انگیزه ام وقت هایی که بیمیلی سرتا پایم را میگیرد، به تو فکر میکنم!
به پوست لطیف صورتت ، به دندان هایت وقتی میخندی ، به چشم هایت که وقت خنده ریز میشوند، به لب هایت وقتی اسمم را صدا میزنی!
من به تمام این جزئیات فکر میکنم و حالم خوب میشود! تو حتی فکرت هم به من انگیزه ی خوب بودن میدهد و در آخر به این فکر میکنم که اگر کسی چیزی شبیه تو نداشته باشد ،در این جهان سخت و ناراحت چه بلایی سرش می آید!؟!
#محسن_دعاوی
پنجشنبه نهم #خرداد ۱۳۹۸
ساعت بیست و سه : چهل و پنج دقیقه
۱۸۵۴
۱۸۳۹
۳.۲k
۰۹ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.