سوق به تاریکی دارم

سوق به تاریکی دارم,
و تسلط به یک روح
که در نهایت قدرت
قلاده اش را در دست گرفته ام،
سوار بر یک جسم بی حس
و شروع سالها #افسردگی ... #ملیچک
دیدگاه ها (۱)

“در گشت‌زنی برای آب و غذا وارد خانه‌ها می‌شدیم. سه نفر بودیم...

غریبه‌تر از هر غریبه‌ای زندگی می‌کنم. در این سال های گذشته، ...

کهکشان های بسیاری وجود دارد که باید خدا به آنها رسیدگی کند،ا...

پُک زدن به #سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و...

در این عصر، که ذهن‌ها در تصرف سیستم و نفس‌اند،«در سایه» آخری...

داستان نویسی پارت ۹‌---فصل ۳۰: بیداری قدرتناگهان قلعه به لرز...

بازگشت فرمانده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط