غریبهتر از هر غریبهای زندگی میکنم در این سال های گذشت

غریبه‌تر از هر غریبه‌ای زندگی می‌کنم. در این سال های گذشته،
به طورِ متوسط روزی بیش از بیست کلمه با مادرم حرف نزده‌ام،
به پدرم هم جز سلام چیزی نگفته‌ام. با خواهر‌های ازدواج کرده و شوهر خواهرهایم که ابداً صحبت نمی‌کنم،
و این نه به خاطرِ آن است که با آنها خصومتی داشته باشم.
دلیلش صرفاً این است که چیزی ندارم که با آنها درباره‌اش صحبت کنم...
#ملیچک
دیدگاه ها (۱)

آخرین چیزی که دیدم آلارم ساعت بود که 12:07 رو نشون میداد ، ق...

شما میدونستی ماها چجور با گریه ی توو چشامون آرایش کردیم؟ مید...

“در گشت‌زنی برای آب و غذا وارد خانه‌ها می‌شدیم. سه نفر بودیم...

سوق به تاریکی دارم,و تسلط به یک روحکه در نهایت قدرتقلاده اش ...

game of love and hate(part 22)

P¹راستش رو بخواید اگر من بخوام از زندگیم بگم خیلی باید بنویس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط