پسر کوچولوی من پارت
پسر کوچولوی من پارت ۲
ته : وقط توضیح ندارم...بهت نیاز دارم
کوک : چی...
ویو کوک :
تا اومدم بگم چیشده منو بلند کرد برد تو دفتر خودش چون راه رو خلوت بود کسی ما و ندید گذاشتم رو مبل روم خیمه زد
کوک : چ...چیکا...
ته : هیسسس بیب بهت نیاز دارم
کوک : جانم ؟ ( تعجب )
ویو تهیونگ :
روش خیمه زدم لباساشو در اوردم لباس خودمم در اوردم بدون اینکه اماده باشه د**مو کردم تو س**اخش و محکم تل*به میزدم
کوک : ( نفسش در نمیومد )
ته : کوک ؟
کوک : ....
ته : خوبی ؟
ویو کوک :
موقعی ک کرد ت*م نفسم از درد بند اومد درد بدی داشتم تازه به خودم اومدم
کوک : عااااااااااححححححححححح ت...تهیونگ...
که یهو ضر*به محکمی د*خلم زد
ته : تهیونگ ؟
کوک : د...ددی
ته : افرین بیب
بدون اینکه بزاره چیزی بگم بدتر و بد تر د*خلم ت**به میزد...
ادامه دارد
حمایت کنیدددد و گزارش هم نکنید لطفا همرو سانسور کردم
ته : وقط توضیح ندارم...بهت نیاز دارم
کوک : چی...
ویو کوک :
تا اومدم بگم چیشده منو بلند کرد برد تو دفتر خودش چون راه رو خلوت بود کسی ما و ندید گذاشتم رو مبل روم خیمه زد
کوک : چ...چیکا...
ته : هیسسس بیب بهت نیاز دارم
کوک : جانم ؟ ( تعجب )
ویو تهیونگ :
روش خیمه زدم لباساشو در اوردم لباس خودمم در اوردم بدون اینکه اماده باشه د**مو کردم تو س**اخش و محکم تل*به میزدم
کوک : ( نفسش در نمیومد )
ته : کوک ؟
کوک : ....
ته : خوبی ؟
ویو کوک :
موقعی ک کرد ت*م نفسم از درد بند اومد درد بدی داشتم تازه به خودم اومدم
کوک : عااااااااااححححححححححح ت...تهیونگ...
که یهو ضر*به محکمی د*خلم زد
ته : تهیونگ ؟
کوک : د...ددی
ته : افرین بیب
بدون اینکه بزاره چیزی بگم بدتر و بد تر د*خلم ت**به میزد...
ادامه دارد
حمایت کنیدددد و گزارش هم نکنید لطفا همرو سانسور کردم
- ۱۶.۶k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط