پسر کوچولوی من پارت ۳
بدون اینکه بزاره چیزی بگم د*اخلم بدتر و بدتر تل*نبه میزد...
ویو تهیونگ :
همینجوری داشتم محکم تلن*به میزدم که یهو گفت...
کوک : عاااااحححح...ه...همونجا...بیشتر
شروع کردم به محکم تل*نبه زدن
کوک : عااااااااححححح...عاااااااااححححححححح
ته : خوش میگذره ؟ ( نیشخند )
کوک : ا...اره
ته : ( خنده )
ویو کوک :
که یهو ازم لب گرفت و تل*نبه هاشو محکم تر کرد جوری که سورا*خم خو*نی شده بود...
ته : اومممممممم
سعی کردم از خودم جداش کنم ولی دستامو گرفت گذاشت بالا سرش
ته : فکرشم نکن خب ؟ ( لبخند )
کوک : ب...بسه...درد...د...دا...رم
که یهو در صدا خورد...
میدونم خیلی کم بود پارت بعدی جبران میکنم
حمایت کنیدددد سرتون میبرمااا 🔪🔪🔪
ویو تهیونگ :
همینجوری داشتم محکم تلن*به میزدم که یهو گفت...
کوک : عاااااحححح...ه...همونجا...بیشتر
شروع کردم به محکم تل*نبه زدن
کوک : عااااااااححححح...عاااااااااححححححححح
ته : خوش میگذره ؟ ( نیشخند )
کوک : ا...اره
ته : ( خنده )
ویو کوک :
که یهو ازم لب گرفت و تل*نبه هاشو محکم تر کرد جوری که سورا*خم خو*نی شده بود...
ته : اومممممممم
سعی کردم از خودم جداش کنم ولی دستامو گرفت گذاشت بالا سرش
ته : فکرشم نکن خب ؟ ( لبخند )
کوک : ب...بسه...درد...د...دا...رم
که یهو در صدا خورد...
میدونم خیلی کم بود پارت بعدی جبران میکنم
حمایت کنیدددد سرتون میبرمااا 🔪🔪🔪
- ۷.۶k
- ۰۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط