پارت پنجم فیک خلافکار من:
پارت پنجم فیک خلافکار من:
+ وارد خونه شدم کسی نبود
نوبت اتاق ها بود
رفتم اتاق رو نگاه کردم که گوشیم زنگ خورد
+بله؟
باشه اوکی
گوشی رو قطع کردم که یه صدایی از توی اتاقم شنیدم
رفتم سمتش که دیدم قاتل است با یه لبخند ترسناک و به چاقو خونی وایستاده
+اون......اون.......خون.....کی.....ه؟
- خون خودم ، میخواستم برات یه یادگاری بزارم تا بفهمی اومدم
ولی الان من رو میبینی
+ چیکار داری؟
- بنظرت یه قاتل سریالی چرا میاد خونه یه کارگاه؟
برای اعتراف هم که نیومدم
+ چی میخوای ازم ؟
- بیخیال این پرونده شو
منم نمیکشمت
+ چرا باید به حرفت گوش بدم ؟
- چون اگه نید ، میمیری
+ میدونی من خیلی هم زندگی برام مهم نیست
میخوای بکشی، بکش
-چ....ی؟
ویو قاتل : تعجب کردم ، مطمئنا باید قبول میکرد ، حالا میتونستم چیکار کنم
ویو مینی : اومد سمتم ، چاقو رو گذاشت روی گلوم
- اگر حرف بزنی ، فشارش میدم
داشتم خفه میشدم
که یهو دوستم در خونه رو زد
- آروم باش ، جیغ بزنی بیچاره ای
+ کیه؟
بیا تو
!سلام خوبی؟
+ ممنون خوبم
! روی گلوت یه جای زخمه
+ چیزی نیست ، کاری داشتی ؟
! آره قاتل اینجا ها دیده شده ، میخواستم بگم مواظب خودت باش
+ آها باشه ممنون
! میخوای پیشت بمونم ؟
+ نه نمیخواد
! چرا میمونم دیگه
+ هرجور راحتی
راستی فیلم ۴۶۸ رو دیدی ؟
! چی؟
۴۶۸؟
نه.....ندیدم
یه لحظه گوشیم داره زنگ میخوره
من برای اینکه نامحسوس کسی رو آگاه کنم که به مشکلی موجود داره یه سری کد گذاشته
بودم و ۴۶۸ یعنی یه قاتل توی خونمه
! ببخشید من مامانم مریضه پس میرم خونه
+ باشه برو اشکال نداره
رفت بیرون و قاتل اومد
- آفرین دختر خوب
+ یه چیزی رو میدونستی ؟
- چیو؟
+ اینکه تو اونقدر ها هم باهوش نیستی؟
-چرا؟
+ چون نمیدونی توی خونه کارگاه چه چیز هایی پیدا میشه
این حرفم توی فکر بردتش و منم از وقتم استفاده کردم و با شوک الکتریکی زدمش
من همیشه شوکر رو توی جیبم داشتم
وقتی که افتاد زمین دوباره بهش شوک وارد کردم و زدم توی گردنش که بیهوش شد
بلندش کردم و بستمش به صندلی
( فردا صبح )
+ دیدم که بیدار شده
رفته ستمش که پام گیر کرد و افتادم روش
که یهو به خودم اومدم و از روی پاش بلند شدم
هر دو تعجب کردیم ولی به روی خودمون نیوردیم
+ چرا اومدی خونم؟
- میخوام بکشمت
دلیل از این بهتر؟
+ خب ، نتونستی حالا میخوای چیکار کنی ؟
- یه نقشه پیدا میکنم ، بالاخره
+ خواهیم دید
رفتم غذا درست کردم و داشتم در این مورد فکر میکردم
غذام اماده شد
+ میخوری ؟
- مجبورم
+ خودم غذا رو میکنم دهنت
غذا رو آروم آروم بهش دادم و بعدش غذای خودم رو خوردم
حالا باهات چیکار کنم ؟
دردسر درست میکنی چرا همش؟
- خب من یه پیشنهادی دارم...........
+ وارد خونه شدم کسی نبود
نوبت اتاق ها بود
رفتم اتاق رو نگاه کردم که گوشیم زنگ خورد
+بله؟
باشه اوکی
گوشی رو قطع کردم که یه صدایی از توی اتاقم شنیدم
رفتم سمتش که دیدم قاتل است با یه لبخند ترسناک و به چاقو خونی وایستاده
+اون......اون.......خون.....کی.....ه؟
- خون خودم ، میخواستم برات یه یادگاری بزارم تا بفهمی اومدم
ولی الان من رو میبینی
+ چیکار داری؟
- بنظرت یه قاتل سریالی چرا میاد خونه یه کارگاه؟
برای اعتراف هم که نیومدم
+ چی میخوای ازم ؟
- بیخیال این پرونده شو
منم نمیکشمت
+ چرا باید به حرفت گوش بدم ؟
- چون اگه نید ، میمیری
+ میدونی من خیلی هم زندگی برام مهم نیست
میخوای بکشی، بکش
-چ....ی؟
ویو قاتل : تعجب کردم ، مطمئنا باید قبول میکرد ، حالا میتونستم چیکار کنم
ویو مینی : اومد سمتم ، چاقو رو گذاشت روی گلوم
- اگر حرف بزنی ، فشارش میدم
داشتم خفه میشدم
که یهو دوستم در خونه رو زد
- آروم باش ، جیغ بزنی بیچاره ای
+ کیه؟
بیا تو
!سلام خوبی؟
+ ممنون خوبم
! روی گلوت یه جای زخمه
+ چیزی نیست ، کاری داشتی ؟
! آره قاتل اینجا ها دیده شده ، میخواستم بگم مواظب خودت باش
+ آها باشه ممنون
! میخوای پیشت بمونم ؟
+ نه نمیخواد
! چرا میمونم دیگه
+ هرجور راحتی
راستی فیلم ۴۶۸ رو دیدی ؟
! چی؟
۴۶۸؟
نه.....ندیدم
یه لحظه گوشیم داره زنگ میخوره
من برای اینکه نامحسوس کسی رو آگاه کنم که به مشکلی موجود داره یه سری کد گذاشته
بودم و ۴۶۸ یعنی یه قاتل توی خونمه
! ببخشید من مامانم مریضه پس میرم خونه
+ باشه برو اشکال نداره
رفت بیرون و قاتل اومد
- آفرین دختر خوب
+ یه چیزی رو میدونستی ؟
- چیو؟
+ اینکه تو اونقدر ها هم باهوش نیستی؟
-چرا؟
+ چون نمیدونی توی خونه کارگاه چه چیز هایی پیدا میشه
این حرفم توی فکر بردتش و منم از وقتم استفاده کردم و با شوک الکتریکی زدمش
من همیشه شوکر رو توی جیبم داشتم
وقتی که افتاد زمین دوباره بهش شوک وارد کردم و زدم توی گردنش که بیهوش شد
بلندش کردم و بستمش به صندلی
( فردا صبح )
+ دیدم که بیدار شده
رفته ستمش که پام گیر کرد و افتادم روش
که یهو به خودم اومدم و از روی پاش بلند شدم
هر دو تعجب کردیم ولی به روی خودمون نیوردیم
+ چرا اومدی خونم؟
- میخوام بکشمت
دلیل از این بهتر؟
+ خب ، نتونستی حالا میخوای چیکار کنی ؟
- یه نقشه پیدا میکنم ، بالاخره
+ خواهیم دید
رفتم غذا درست کردم و داشتم در این مورد فکر میکردم
غذام اماده شد
+ میخوری ؟
- مجبورم
+ خودم غذا رو میکنم دهنت
غذا رو آروم آروم بهش دادم و بعدش غذای خودم رو خوردم
حالا باهات چیکار کنم ؟
دردسر درست میکنی چرا همش؟
- خب من یه پیشنهادی دارم...........
۷.۸k
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.