شبگرد شعرها تو که تردید میکنی
شبگرد شعرها تو که تردید میکنی
من را به عمق فاجعه تبعید میکنی
کوچه هزار بار ورق خورد و باز هم
غم را کنار پنجره تشدید میکنی
شلیک چشم های تو تیر خلاص بود
خودکامه حکم کردی و تائید میکنی؟
من چندمین اسیر تو هستم که میکُشی؟
شاید دوباره خاطره تجدید میکنی
با طعنه های شور همین زخم کهنه را
تا روز مرگِ آینه تمدید میکنی
این بیت آخر و من لا به لای شعر
زنجیر میشوم تو که تردید میکنی
من را به عمق فاجعه تبعید میکنی
کوچه هزار بار ورق خورد و باز هم
غم را کنار پنجره تشدید میکنی
شلیک چشم های تو تیر خلاص بود
خودکامه حکم کردی و تائید میکنی؟
من چندمین اسیر تو هستم که میکُشی؟
شاید دوباره خاطره تجدید میکنی
با طعنه های شور همین زخم کهنه را
تا روز مرگِ آینه تمدید میکنی
این بیت آخر و من لا به لای شعر
زنجیر میشوم تو که تردید میکنی
۲۳۹
۲۱ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.