دلم را

دلم را
آتش زده ام...
شراب می نوشم و.........
شعله هازبانه میکشند..............
آرامش انگار ترکیب بی مفهومی ازحروف الفباست؛؛
که مثل مشقهای اول دبستان هزاربارمینویسم
اما باز هم یادنمیگیرم!!
دیدگاه ها (۱)

من چِه ساده ام کِه ُُگُمان میکنم اگر نَباشَمدلی بَرایَم تنگ ...

دستهایم خالی اند...جای خالی دست او را هیچکس برایم پر نمی کند...

...

کسی مرا به آفتابمعرفی نخواهد کردکسی مرا به میهمانی گنجشک ها ...

پارت : ۶۰

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط