فیک p

فیک p2

دیانا: دختر نگران نباش مگه نخوندی

ات:چی میگی من نخوندم ولی خیلی میترسم نمره ی بد بگیرم البته حقم میدم اگه نمره ی بد ببرم چون هیچی نخوندم ولی اگه پدر و مادرم بفهمن خیلی بد میشه واقعا

دیانا: تو نخوندی بعد انتظارم داری نمره ی خوبی بگیری تو دیگه خیلی واقعا خوش خیالی فکر میکنس نخونده نمره کامل بگیری

ات: دیروز من نتونستم بخونم الان داستان و تعریف می کنم

فلش بک: مامان ات: دخترم زندایی اینات اومدن پاشو دیگه
ات:اع مامان خوب من الان میام ولی من درس دارم چیکار کنم اگه امتحانم و بد بدم چی

مامان ات: دختر تو فردا امتحان داری بعد روز هایی که تعطیل بودی بیخیال بودی الانم که زندایی اینات میانم نمی تونی درس بخونی باید با بچه هاشون اشنا شی بیان میبینیشون الانم تا نیومدن اماده شو زیادم میکاپ نکن که دخترم تو همینجوریشم قشنگی اماده شو

ات ویو:مامانم رفت بیرون اماده شدم و رفتم پایین زنگ در خورده شد؛