فیک p

فیک p1

ات: وای یکی این گوشیرو خاموش کنه سرم رفت دیگه اییی هی ۴ ساعت خوابیدم وایی الان چیکار کنم دیروز هیچی نخوندم الان باید بیدار شم برم عین خر امتحان بدم و یک صفرررررر بزرگ دیگه هم از خانم محترمم دریافت کنم وایی از پله پایین رفتم رفتم پیش پدر و مادرم صبحانه نخوردم مامانم برام لقمه ای اماده کرد و

مادر ات: دخترم این لقمه رو بگیر توی راه اینو بخور

ات: باشه مامانی خیلی ممنون بوسه رویه لپش گذاشتم و ازش خداحافظی کردم و،راهی مدرسه شدم و بلاخره به مدرسه رسیدم و باز هم درس امتحان داشتیم رفتم امتحان دادم خیلی اروم پاشدم و برگه رو تحویل دادم میترسیدم که دوباره نمرهی بد ببرم همش استرس داشتم که دیانا اومد پیشم و گفت

دیانا:
دیدگاه ها (۰)

فیک p2دیانا: دختر نگران نباش مگه نخوندیات:چی میگی من نخوندم ...

اسلاید اول ات ♡اسلاید دوم دیانا♡

های فیک جدید شخصیت هااتسلام من ات هستم ۱۷ سال سن دارم من دخ...

سلام از این به بعد می خوام فیک از اعضای بی تی اس بنویسم و لط...

دیدار اول ..

پارت ۷ فیک دور اما آشنا

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط