وقتی بر می گشت

وقتی بر می گشت،
مقداری خوردنی از همان‌هایی که خودش آنجا خورده بود برایم می آورد

می‌گفت «چون من آنجا خورده‌ام و خوشمزه بود، برای تو هم خریدم تا بخوری!
حتی گردو هم برام خریده بود .....

خاطره خانواده #شهید_مدافع_حرم #امین_کریمی
#روحش_شاد
دیدگاه ها (۱)

تجمع مردم #اهواز مقابل استانداری #خوزستان همچنان ادامه دارد ...

در #فوتبال هر دعوا و اختلاف جزئی ارزش مطرح شدن دارد، #عقاید_...

وقتی برمی گشت، مقداری خوردنی از همان‌هایی که خودش آنجا خورد...

وقتی برمی گشت، مقداری خوردنی از همان‌هایی که خودش آنجا خورد...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

پارت : ۴۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط