ای خسته از جماعت غرق ریا حسین

ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بریده از همه ی رنگ ها حسین

بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین

سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام
ای با غریب های جهان آشنا حسین

ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین

در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین

امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین

آری برای یاری او استخاره ها
کردند مومنان و نماندند با حسین

معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین

ننگا به ما که بی ادبانه برایمان
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین

من از حسینِ مُختَصِ هیئت گریختم
از این حسین راهِ زیادیست تا حسین

او را اگر که زنده شود باز می کُشند
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!

ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان...
#محسن_کاویانی
دیدگاه ها (۱)

هیچ کس نیست بفهمد غم لبریزم راحس شهریور برخورده به پاییزم را...

بوی دلتنگی پاییز وزیده ست، ولیاولین موسم این فصل مگر”مهر” نب...

چند ! بارد ، غم دنیا ،" به تن تنهایی "وای بر مـن ..! " تـن ت...

دیر شد،به لبخندهایت نرسیدم!ساعت از عبور مرور عشق گذشته است.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط