تک پارتی درخواستی وقتی عضو هشتمی و باهات بد رفتاری می کنن
تک پارتی درخواستی وقتی عضو هشتمی و باهات بد رفتاری می کنن تا موقعی که استف(منیجر) میفهمه(پایان شاد)
ات ویو: سلام من اتم ۲۲ سالمه پ ایرانی ام ولی کره زندگی میکنم و عضو گروه بی تی اس هستم اما همشون با من سردن ولی کنار هم خوشحالن حس میکنم یه آدم اضافه ام امروز هم کنسرت داریم اعضا فقط تو کنسرت خوبن اما وقتی میریم بک استیج بدرفتاری هاشون شروع میشه. خیلی خسته شدم. امروز هم هالزی هم میاد تا آهنگ boy with love رو بخونیم
یه نکته ات پر هیت ترین آیدل هیت ترین آیدل هست و جنی و هالزی دوستای صمیمیش هستن
سالن تمرین
هالزی:سلام بچه ها
اعضا:سلام هالزی
هالزی:سلام ات چطوری؟
ات:سلام هالزی ممنون تو خوبی؟
هالزی:عالیم
اعضا:بریم تمرین کنیم
هالزی:بریم
بعد از تمرین
منیجر:اوه ات تو واقعا پیشرفت کردی آفرین و همینطور شما بچه ها و از شما هم ممنونیم خانم هالزی
ات:ممنون
اعضا:ممنون
هالزی:خواهش میکنم من این گروه رو خیلی دوست دارم
اتاق لباس
نامجون. هی ات مواظب باش تو دست و پای ما نباشی تا له نشی(پوزخند)
جین. هی بچه ها بیایید بریم پیش هالزی ات یکم تنها بمونه هم بهتره هم خوشحالتره درست نمیگم
اعضا. بریم
تهیونگ می مونه و میره پیش ات و بهش میگه
تهیونگ:فکر کردی واقعا استعداد داری که تو گروه ما عضو شدی تو فقط به خاطر شانست عضو شدی فهمیدی؟و حق نداری به هالزی نزدیک بشی
ات:اما اون دوست منه و اگه من نخوام هم اون میاد پیشم
تهیونگ:اِ واقعا و ات رو هل میده که ات میوفته زمین و تهیونگ میگه آخی اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره و از اتاق میره بیرون و
ات تنها میشه ولی گریه نمیکنه فقط بغض میکنه چون میدونه اگه گریه کنه و اعضا ببیننش مسخرش میکنن
(نکته:منیجر پشت در ایستاده بود و حرف های اعضا رو گوش داده بود وقتی اعضا رفتن پیش هالزی منیجر هم بعد از چند دقیقه به اتاق استراحت که هالزی و اعضا اونجا بودن
اتاق استراحت
همه مشغول بگو و بخند بودند که منیجر میاد و رو به اعضا میگه
منیجر:چرا ات رو اینقدر اذیت میکنین مگه چیکارتون کرده(عصبی)
اعضا:ما که کاری باهاش نکردیم
منیجر:انقدر دروغ نگین من صداتون رو ضبط کردم و(صدا رو پخش میکنه وقیافه ی خجالت زده ی اعضا رو میبینیم و هالزی که داره با تاسف به پسرا نگاه میکنه)
منیجر:الان میرم ات رو میارم و شما باید ازش معذرت بخواین فهمیدین؟(جدی و عصبی)
اعضا:بله
(منیجر میره ات رو بیاره )
هالزی:واقعا ازتون انتظار نداشتم مگه چیکارتون کرده بود که اینجوری باهاش حرف میزدین؟
اعضا:ما فقط از اون بدمون می اومد
هالزی:واقعا که! اما اون تا حالا یه بار هم بهتون نگفته از شما بدش میاد
ات ویو: سلام من اتم ۲۲ سالمه پ ایرانی ام ولی کره زندگی میکنم و عضو گروه بی تی اس هستم اما همشون با من سردن ولی کنار هم خوشحالن حس میکنم یه آدم اضافه ام امروز هم کنسرت داریم اعضا فقط تو کنسرت خوبن اما وقتی میریم بک استیج بدرفتاری هاشون شروع میشه. خیلی خسته شدم. امروز هم هالزی هم میاد تا آهنگ boy with love رو بخونیم
یه نکته ات پر هیت ترین آیدل هیت ترین آیدل هست و جنی و هالزی دوستای صمیمیش هستن
سالن تمرین
هالزی:سلام بچه ها
اعضا:سلام هالزی
هالزی:سلام ات چطوری؟
ات:سلام هالزی ممنون تو خوبی؟
هالزی:عالیم
اعضا:بریم تمرین کنیم
هالزی:بریم
بعد از تمرین
منیجر:اوه ات تو واقعا پیشرفت کردی آفرین و همینطور شما بچه ها و از شما هم ممنونیم خانم هالزی
ات:ممنون
اعضا:ممنون
هالزی:خواهش میکنم من این گروه رو خیلی دوست دارم
اتاق لباس
نامجون. هی ات مواظب باش تو دست و پای ما نباشی تا له نشی(پوزخند)
جین. هی بچه ها بیایید بریم پیش هالزی ات یکم تنها بمونه هم بهتره هم خوشحالتره درست نمیگم
اعضا. بریم
تهیونگ می مونه و میره پیش ات و بهش میگه
تهیونگ:فکر کردی واقعا استعداد داری که تو گروه ما عضو شدی تو فقط به خاطر شانست عضو شدی فهمیدی؟و حق نداری به هالزی نزدیک بشی
ات:اما اون دوست منه و اگه من نخوام هم اون میاد پیشم
تهیونگ:اِ واقعا و ات رو هل میده که ات میوفته زمین و تهیونگ میگه آخی اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره و از اتاق میره بیرون و
ات تنها میشه ولی گریه نمیکنه فقط بغض میکنه چون میدونه اگه گریه کنه و اعضا ببیننش مسخرش میکنن
(نکته:منیجر پشت در ایستاده بود و حرف های اعضا رو گوش داده بود وقتی اعضا رفتن پیش هالزی منیجر هم بعد از چند دقیقه به اتاق استراحت که هالزی و اعضا اونجا بودن
اتاق استراحت
همه مشغول بگو و بخند بودند که منیجر میاد و رو به اعضا میگه
منیجر:چرا ات رو اینقدر اذیت میکنین مگه چیکارتون کرده(عصبی)
اعضا:ما که کاری باهاش نکردیم
منیجر:انقدر دروغ نگین من صداتون رو ضبط کردم و(صدا رو پخش میکنه وقیافه ی خجالت زده ی اعضا رو میبینیم و هالزی که داره با تاسف به پسرا نگاه میکنه)
منیجر:الان میرم ات رو میارم و شما باید ازش معذرت بخواین فهمیدین؟(جدی و عصبی)
اعضا:بله
(منیجر میره ات رو بیاره )
هالزی:واقعا ازتون انتظار نداشتم مگه چیکارتون کرده بود که اینجوری باهاش حرف میزدین؟
اعضا:ما فقط از اون بدمون می اومد
هالزی:واقعا که! اما اون تا حالا یه بار هم بهتون نگفته از شما بدش میاد
۱۰.۹k
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.