برگه ی اول:اول مدادم پسر های این محله دونه دونه میمردن ول
برگه ی اول:اول مدادم پسر های این محله دونه دونه میمردن ولی کسی نمیدونست قتله
برگه ی دووم:اون شب شاهد یه قتل بودم
یه پسر که داره خونه یه پسره دیگه رو میخوره،یه پسر با موهای بلد و چشم های قرمز
برگه ی سه ووم:بعد خونه ای که چندین سال خالی بود پر میشه و صاحبه اصلی خونه میاد،جئون جونکوک،
برگه ی چهارم:همون روز که روز تعتیلی کار کناست اون میره پیشه ممانم و پیشنهاد پوله خیلی زیادی رو میکنه برای هربار تمیز کردنه خونش،
برگه ی پنجم:جئون جونکوک:موی بلند،چشم های سیاه،قد بلد،از روشنای خوشش نمییاد،سوتی میده که صد سالشه بعد میگه که اشتباه گفته اخه کی هنچین سوتی میده،زدن حرف های عجیب،...
برگه ی ششم:یه اتاق تو خونش هست که اجازه ی ورود رو نمیده
همه ی برگه هارو به دیوار چسپوندم
_جونکوک،،،جونکوک،،،جونکوک،،،تو کی هستی،،هوم؟؟
یه قاتل روانی؟
یه خوناشام؟
یه پسر معمولی که فقط بهش شک کردم ؟
خوببب
یه خوناشام از روشنایی خوشش نماد! اونم از روشنایی خوشش نماد
یه خوناشام بالای صد سال عمر میکنه:اونم اول گفت که صد سالشه
یه خوناشام میتونه احساس انسان هارو از روی چشماش بدونه اون فهمید که من دلم برای برادرم تنگه شده
_خدای مننننننننننننننننننن....همع چیز باعقل جور در میاددددددددددد وای فاککککک
ولی..ولی باید متمئن شم الان فقط شک دارم باید متمئن شمممم
قبل از هرچیزی باید هرجور شده برم داخل اون اتاق....
ولی نمیزارههه حالا از خونم نمیره بیرونننن
اهههه.....صبر کن اگه بتونم باهاش صمیمی شم شاید بهم اعتماد کنه و این کارمو خیلی راخت میکنهههه
پارت۱۱
تا چهارشنبه جدیدو نمیزارم
برگه ی دووم:اون شب شاهد یه قتل بودم
یه پسر که داره خونه یه پسره دیگه رو میخوره،یه پسر با موهای بلد و چشم های قرمز
برگه ی سه ووم:بعد خونه ای که چندین سال خالی بود پر میشه و صاحبه اصلی خونه میاد،جئون جونکوک،
برگه ی چهارم:همون روز که روز تعتیلی کار کناست اون میره پیشه ممانم و پیشنهاد پوله خیلی زیادی رو میکنه برای هربار تمیز کردنه خونش،
برگه ی پنجم:جئون جونکوک:موی بلند،چشم های سیاه،قد بلد،از روشنای خوشش نمییاد،سوتی میده که صد سالشه بعد میگه که اشتباه گفته اخه کی هنچین سوتی میده،زدن حرف های عجیب،...
برگه ی ششم:یه اتاق تو خونش هست که اجازه ی ورود رو نمیده
همه ی برگه هارو به دیوار چسپوندم
_جونکوک،،،جونکوک،،،جونکوک،،،تو کی هستی،،هوم؟؟
یه قاتل روانی؟
یه خوناشام؟
یه پسر معمولی که فقط بهش شک کردم ؟
خوببب
یه خوناشام از روشنایی خوشش نماد! اونم از روشنایی خوشش نماد
یه خوناشام بالای صد سال عمر میکنه:اونم اول گفت که صد سالشه
یه خوناشام میتونه احساس انسان هارو از روی چشماش بدونه اون فهمید که من دلم برای برادرم تنگه شده
_خدای مننننننننننننننننننن....همع چیز باعقل جور در میاددددددددددد وای فاککککک
ولی..ولی باید متمئن شم الان فقط شک دارم باید متمئن شمممم
قبل از هرچیزی باید هرجور شده برم داخل اون اتاق....
ولی نمیزارههه حالا از خونم نمیره بیرونننن
اهههه.....صبر کن اگه بتونم باهاش صمیمی شم شاید بهم اعتماد کنه و این کارمو خیلی راخت میکنهههه
پارت۱۱
تا چهارشنبه جدیدو نمیزارم
۸.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.