30/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
30/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
گذشت که در منزل ((شراف )) پس از آنکه سخنرانی دوم امام به پایان رسید و دعوتنامه های مردم کوفه را در اختیار حرّ و سپاهیانش قرار داد و حرّ همچنان اظهار بی اطلاعی می نمود در میان آن حضرت و حرّ درباره حرکت امام علیه السلام گفتگو و جروبحث شد ؛ زیرا امام علیه السلام می خواست به حرکت خود به سوی کوفه ادامه بدهد و حر تصمیم گرفته بود طبق ماموریتی که بر وی محول شده بود از حرکت آن حضرت جلوگیری نماید.
ولی چون حر دید امام علیه السلام در تصمیم خود قاطع است و به هیچ وجه حاضر نیست در مقابل ماموریت وی انعطاف و نرمش نشان بدهد ، چنین گفت : حال که شما تصمیم به حرکت گرفته اید بهتر است مسیری را برای خود انتخاب کنید که نه به کوفه وارد شوید و نه به مدینه باز گردید تا من از فرصت استفاده کنم و نامه ای صلح آمیز به ابن زیاد بنویسم شاید خداوند مرا از درگیری با تو نجات بخشد.
حر این جمله را نیز اضافه نمود که این نکته را نیز یادآوری می کنم و هشدارت می دهم که اگر دست به شمشیر ببری و جنگی آغاز کنی ، صددرصد کشته خواهی شد.
و چون گفتار حر بدینجا رسید و امام این هشدار توام با تهدید را از حر شنید ، در پاسخ وی چنین فرمود :
(( آیا مرا با مرگ می ترسانی و آیا بیش از کشتن من نیز کاری از شما ساخته است؟ من در پاسخ تو همان چند بیت را می خوانم که برادر مؤمن ((اوسی )) آنگاه که می خواست به یاری پیامبر بشتابد و در جنگ شرکت کند به پسرعمویش که مخالف حرکت وی بود انشاد نمود و چنین گفت :
من به سوی مرگ خواهم رفت که مرگ برای جوانمرد ننگ نیست آنگاه که او معتقد به اسلام و هدفش حقّ باشد .
و بخواهد با ایثار جانش از مردان نیک حمایت و با جنایتکاران مخالفت نموده واز دشمنی خدا دوری گزیند .
من جانم را در طبق اخلاص می گذارم و دست از زندگی می شویم تا در جنگی سخت با دشمنی بس بزرگ مواجه شوم .
من اگر زنده بمانم پشیمانی ندارم و نه اگر بمیرم ناراحتی ، ولی برای تو همین بس که چنین زندگی ذلت بار و ننگینی را سپری کنی ))
حر با شنیدن این پاسخ قطعی با خشم و ناراحتی ، خود را کنار کشید
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#
گذشت که در منزل ((شراف )) پس از آنکه سخنرانی دوم امام به پایان رسید و دعوتنامه های مردم کوفه را در اختیار حرّ و سپاهیانش قرار داد و حرّ همچنان اظهار بی اطلاعی می نمود در میان آن حضرت و حرّ درباره حرکت امام علیه السلام گفتگو و جروبحث شد ؛ زیرا امام علیه السلام می خواست به حرکت خود به سوی کوفه ادامه بدهد و حر تصمیم گرفته بود طبق ماموریتی که بر وی محول شده بود از حرکت آن حضرت جلوگیری نماید.
ولی چون حر دید امام علیه السلام در تصمیم خود قاطع است و به هیچ وجه حاضر نیست در مقابل ماموریت وی انعطاف و نرمش نشان بدهد ، چنین گفت : حال که شما تصمیم به حرکت گرفته اید بهتر است مسیری را برای خود انتخاب کنید که نه به کوفه وارد شوید و نه به مدینه باز گردید تا من از فرصت استفاده کنم و نامه ای صلح آمیز به ابن زیاد بنویسم شاید خداوند مرا از درگیری با تو نجات بخشد.
حر این جمله را نیز اضافه نمود که این نکته را نیز یادآوری می کنم و هشدارت می دهم که اگر دست به شمشیر ببری و جنگی آغاز کنی ، صددرصد کشته خواهی شد.
و چون گفتار حر بدینجا رسید و امام این هشدار توام با تهدید را از حر شنید ، در پاسخ وی چنین فرمود :
(( آیا مرا با مرگ می ترسانی و آیا بیش از کشتن من نیز کاری از شما ساخته است؟ من در پاسخ تو همان چند بیت را می خوانم که برادر مؤمن ((اوسی )) آنگاه که می خواست به یاری پیامبر بشتابد و در جنگ شرکت کند به پسرعمویش که مخالف حرکت وی بود انشاد نمود و چنین گفت :
من به سوی مرگ خواهم رفت که مرگ برای جوانمرد ننگ نیست آنگاه که او معتقد به اسلام و هدفش حقّ باشد .
و بخواهد با ایثار جانش از مردان نیک حمایت و با جنایتکاران مخالفت نموده واز دشمنی خدا دوری گزیند .
من جانم را در طبق اخلاص می گذارم و دست از زندگی می شویم تا در جنگی سخت با دشمنی بس بزرگ مواجه شوم .
من اگر زنده بمانم پشیمانی ندارم و نه اگر بمیرم ناراحتی ، ولی برای تو همین بس که چنین زندگی ذلت بار و ننگینی را سپری کنی ))
حر با شنیدن این پاسخ قطعی با خشم و ناراحتی ، خود را کنار کشید
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#
۱.۵k
۲۴ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.