دیوارها

دیوارها
دریچه ها را بلعیدند
و چشم ها آسمان را گریستند.
هیچکس به خاطر نخواهد آورد
پرنده ای که نبود
نشست پشت پنجره ای که دیوار بود
و به هزار آوازِ بی صدا
تو را خواند
تو را که نبودی....

#معصومه_صابر

#Tak_setareh
دیدگاه ها (۰)

نمی شود دل کسی را که زمانی به دست خودش دلش را به دل دیگری زن...

‌تا به حال کسی تو را با چشم هاش نفس کشیده ؟آنقدر نگاهت می کن...

طنین سلام تویادآور این استکه مظلومانه گرفتار گرمی کلام تو ام...

صبح یعنی لبخند بی ریای خورشید نگاه تو به روی شاخه های جوان و...

اوسی هزبین هتل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط