عشق مدرسه ای ...

عشق مدرسه ای : پارت ۳
صبح با زور لیا بیدار شدم رفتم دوش گرفتم لباس دیشبم رو پوشیدم رفتم صبحونه خوردم با لیا ولی خدافظی کردم و سوار تاکسی شدم .

رفتم خونه به مامانم و بابام سلام کردم رفتم تو اتاق کم کم نصف وسایلی مثل لباسم
لوازمم رو داخل چمدون
بستم و رفتم حموم دو دقیقه ای سریع اومدم لباس پوشیدم

خلاصه رفتم پایین داشتن وسایل رک میزاشتن تو کامیون و سوار ماشین شدیم
رفتیم چند ساعت بعد.......
رسیدیم بالاخره به سئول رفتیم تو خونه ی جدیدمون خوشگل بود‌.



وسایلم رو چیدم رفتم حموم اینقدر خسته بودم خوابیدم



(ببخشید کم بود)
دیدگاه ها (۴)

هیچ دوست دارید ادامه فیکو بنویسم یا نهه

عشق مدرسه ای : پارت ۴ فردا صبح : بچه ها هم اکنون ...

عشق مدرسه ای : پارت ۲سوار ماشین شدم راننده من رو ر...

عشق مدرسه ای. p1

پارت 2. خیانت

رمان { برادر ناتنی } پارت ۱۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط