عشق مدرسه ای : پارت ۳
عشق مدرسه ای : پارت ۳
صبح با زور لیا بیدار شدم رفتم دوش گرفتم لباس دیشبم رو پوشیدم رفتم صبحونه خوردم با لیا ولی خدافظی کردم و سوار تاکسی شدم .
رفتم خونه به مامانم و بابام سلام کردم رفتم تو اتاق کم کم نصف وسایلی مثل لباسم
لوازمم رو داخل چمدون
بستم و رفتم حموم دو دقیقه ای سریع اومدم لباس پوشیدم
خلاصه رفتم پایین داشتن وسایل رک میزاشتن تو کامیون و سوار ماشین شدیم
رفتیم چند ساعت بعد.......
رسیدیم بالاخره به سئول رفتیم تو خونه ی جدیدمون خوشگل بود.
وسایلم رو چیدم رفتم حموم اینقدر خسته بودم خوابیدم
(ببخشید کم بود)
صبح با زور لیا بیدار شدم رفتم دوش گرفتم لباس دیشبم رو پوشیدم رفتم صبحونه خوردم با لیا ولی خدافظی کردم و سوار تاکسی شدم .
رفتم خونه به مامانم و بابام سلام کردم رفتم تو اتاق کم کم نصف وسایلی مثل لباسم
لوازمم رو داخل چمدون
بستم و رفتم حموم دو دقیقه ای سریع اومدم لباس پوشیدم
خلاصه رفتم پایین داشتن وسایل رک میزاشتن تو کامیون و سوار ماشین شدیم
رفتیم چند ساعت بعد.......
رسیدیم بالاخره به سئول رفتیم تو خونه ی جدیدمون خوشگل بود.
وسایلم رو چیدم رفتم حموم اینقدر خسته بودم خوابیدم
(ببخشید کم بود)
۱۹.۵k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.