من خسته چون ندارم نفسی قرار بیتو

من خسته چون ندارم، نفسی قرار بی‌تو
به کدام دل صبوری، کنم ای نگار بی‌تو

ره صبر چون گزینم، من دل به باد داده
که به هیچ وجه جانم، نکند قرار بی‌تو
دیدگاه ها (۱)

رفتی و از فراق تو از پا درآمدم؛بازآ که جز توهیچکسم دستگیر نی...

شمعدانی شده ام...تا به ساقه ی نازک تنهایی ام ...دست می بری.....

ناپَدیدم ڪن در آغوشَت ؛مَن به یڪ گُم شُدندر تونیاز دارم

حواسم...پَرتِ زیبایی ت شد!منِ دست و پا چُلفتی!نصفِ بیشترِ شع...

من که جز هم‌نفسی با تو ندارم هوسیبا وجود تو چرا دل بسپارم به...

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁵²الان باید چیکار کنم؟لعنت بهم....الان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط