عشق بی پایان پارت۲
عشق بی پایان پارت۲
_امرتون؟
:به نظر میرسه ک لیا خودکشی کرده و وسیت نامشو زیر تختش گذاشته
اون لحظه میخواستم بمیرم نمیدونستم چی شده
زدم تو خیابون نیمه شب بود
ک از یه خیابون غریبه سر در اوردم نمیدونم کجا بودم اینقدر ک گریه کرده بودم تو حال خودم نبودم
از یه عمارت جذاب و بزرگ سر در اوردم
_این چیه
یه ماشین مدل بالا از پشت سرم رسید و جلو همون عمارت پارک کرد
یه پسر جنتلمن جذاب از ماشین پیاده شد نور ماشینش چشامو به درد اورد
سیاهی مطلق...
+خوبی؟
_چ..چی تو کیی
+جیمز
_خب به من چه
+ازم خواستی اسممو بگم
بگذریم الان حالت چطوره
_من اینجا چیکار میکنم
+جلو خونه من یهو افتادی مجبور شدم بیارمت در مانگاه
ویو جیمز
(بعد تموم شدن جلسه رفتم سمت عمارت ک دیدم یه نفر تو افق محو شده و دارع همینطور به عمارت نگاه میکنه
یه لباس مشکی کوتاه تنش بود و خوب بود خیلی جذاب بود
تا اومدم ازش بپرسم که اینجا چی میخواد افتاد زمین
فوری پیاده شدم و رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم و بردمش درمانگاه خیلی ضریف و منعطف بود با اون دست و پای کوچولوش داشت منو دیوونه میکرد نسبت به قد و هیکل من خیلی کوچولو بود شاید سرش تا پایین قفسه سینه هام بود)
_اها
لیا لیا کجاس (داد)
+لیا؟
_دوستم
وقتی یادم افتاد شروع کردم به گریه کردن
+هی تو چته چرا گریه میکنی
_من باید برگردم خونم
+خونت ؟
وایسا کجا داری میری
دستامو گرفت و گفت
+دختر جون وایسا کجا میخوای بری هنوز سرمت تموم نشده
_باید برم وسیت نامه لیا رو بگیرم
_امرتون؟
:به نظر میرسه ک لیا خودکشی کرده و وسیت نامشو زیر تختش گذاشته
اون لحظه میخواستم بمیرم نمیدونستم چی شده
زدم تو خیابون نیمه شب بود
ک از یه خیابون غریبه سر در اوردم نمیدونم کجا بودم اینقدر ک گریه کرده بودم تو حال خودم نبودم
از یه عمارت جذاب و بزرگ سر در اوردم
_این چیه
یه ماشین مدل بالا از پشت سرم رسید و جلو همون عمارت پارک کرد
یه پسر جنتلمن جذاب از ماشین پیاده شد نور ماشینش چشامو به درد اورد
سیاهی مطلق...
+خوبی؟
_چ..چی تو کیی
+جیمز
_خب به من چه
+ازم خواستی اسممو بگم
بگذریم الان حالت چطوره
_من اینجا چیکار میکنم
+جلو خونه من یهو افتادی مجبور شدم بیارمت در مانگاه
ویو جیمز
(بعد تموم شدن جلسه رفتم سمت عمارت ک دیدم یه نفر تو افق محو شده و دارع همینطور به عمارت نگاه میکنه
یه لباس مشکی کوتاه تنش بود و خوب بود خیلی جذاب بود
تا اومدم ازش بپرسم که اینجا چی میخواد افتاد زمین
فوری پیاده شدم و رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم و بردمش درمانگاه خیلی ضریف و منعطف بود با اون دست و پای کوچولوش داشت منو دیوونه میکرد نسبت به قد و هیکل من خیلی کوچولو بود شاید سرش تا پایین قفسه سینه هام بود)
_اها
لیا لیا کجاس (داد)
+لیا؟
_دوستم
وقتی یادم افتاد شروع کردم به گریه کردن
+هی تو چته چرا گریه میکنی
_من باید برگردم خونم
+خونت ؟
وایسا کجا داری میری
دستامو گرفت و گفت
+دختر جون وایسا کجا میخوای بری هنوز سرمت تموم نشده
_باید برم وسیت نامه لیا رو بگیرم
۲.۱k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.