عشق نفرین شده
#عشق_نفرین_شده
#پارت_1
🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪
ویو لیسا....(بیبم این لیسا اون لیسا بلک پینک نیستااا... فقط ی اسمه😊🤍)
بعداز رفتن مهمونا... مادر و پدر جونگکوک... منو جونگکوکو صدا زدن.... نمیخواستم اون اتفاقی که قراره بیفته واسم رقم بخوره نمیخواستم... مثل خواهرم بشم نمیخواستم مثل خواهرم منم سرنوشت شومی داشته باشم.... تهیونگ به سولی رحم نکرد حالا جونگکوک هم به من رحم نمیکنه..
پدر جونگکوک: پسرم خودتونو برای شب اولین رابطتتون اماده کنید... میخوام به همه اعلام کنم... که دیگه لیسا ماله توئه...
جونگکوک: در حالی ک سرم تو گوشیم بود... حرف پدرمو تأیید کردم...
مادر جونگکوک: عزیزم... دلم میخواد زود نوه دار بشم.... امشب بهتون خوش بگذره...
لیسا: چقدر راحت درباره رابطه حرف میزدن... و منی ک از خجالت داشتم.... اب میشدم...
بعداز رفتن پدرومادر جونگکوک.... ماهم به سمت خونه مشترکمون... رفتیم...
جونگکوک: چیه... ترسیدی...
لیسا: من.. ترس... نه اصلا...
جونگکوک: معلومه... خیلی داغی.... دلم میخواد امشب... ناله هات گوشمو کر بکنه...
لیسا: گوشه لباسمو محکم گزفتم... و رفتم... بالا...
خسته بودم... لباسامو در اوردم... و رفتم حموم... داشتم... حموم میکردم که.. یهو... در حموم باز شد و جونگکوک... ل/خت... وارد حم/وم شد..
تا خواستم جیغ بزنم..... منو....😈😱
اسلاید اول شخصیت کوک🩸😈
اسلاید دوم شخصیت لیس😋💜
#پارت_1
🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪
ویو لیسا....(بیبم این لیسا اون لیسا بلک پینک نیستااا... فقط ی اسمه😊🤍)
بعداز رفتن مهمونا... مادر و پدر جونگکوک... منو جونگکوکو صدا زدن.... نمیخواستم اون اتفاقی که قراره بیفته واسم رقم بخوره نمیخواستم... مثل خواهرم بشم نمیخواستم مثل خواهرم منم سرنوشت شومی داشته باشم.... تهیونگ به سولی رحم نکرد حالا جونگکوک هم به من رحم نمیکنه..
پدر جونگکوک: پسرم خودتونو برای شب اولین رابطتتون اماده کنید... میخوام به همه اعلام کنم... که دیگه لیسا ماله توئه...
جونگکوک: در حالی ک سرم تو گوشیم بود... حرف پدرمو تأیید کردم...
مادر جونگکوک: عزیزم... دلم میخواد زود نوه دار بشم.... امشب بهتون خوش بگذره...
لیسا: چقدر راحت درباره رابطه حرف میزدن... و منی ک از خجالت داشتم.... اب میشدم...
بعداز رفتن پدرومادر جونگکوک.... ماهم به سمت خونه مشترکمون... رفتیم...
جونگکوک: چیه... ترسیدی...
لیسا: من.. ترس... نه اصلا...
جونگکوک: معلومه... خیلی داغی.... دلم میخواد امشب... ناله هات گوشمو کر بکنه...
لیسا: گوشه لباسمو محکم گزفتم... و رفتم... بالا...
خسته بودم... لباسامو در اوردم... و رفتم حموم... داشتم... حموم میکردم که.. یهو... در حموم باز شد و جونگکوک... ل/خت... وارد حم/وم شد..
تا خواستم جیغ بزنم..... منو....😈😱
اسلاید اول شخصیت کوک🩸😈
اسلاید دوم شخصیت لیس😋💜
۲.۷k
۰۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.