وقتی آن عینک با قاب مشکی را به چشم میزنی

وقتی آن عینکِ با قاب مشکی را به چشم میزنی
موهایت را از زیرِ شال بیرون میریزی
دستبند به دست میکنی
شلوارِ جین میپوشی
بند کفش هایت را پشتِ ساق پا میبندی
کیفِ سنتی کوچک را بر دوش میگذاری...
یا وقتی آستینِ مانتو را تا میزنی،
با دکمه ی مانتو بازی میکنی
آهسته و شمرده قدم برمیداری
وقتی که چند تار از موهایت،
از زیرِ شال بیرون می آید
به دستِ باد تکان میخورد
روی چشم هایت می آید
وقتی با دست کنارشان میزنی
سرت را تکان میدهی
لبخند میزنی...

دلم میخواهد آن روز،
هیچ مردی در خیابان نباشد
که تو را ببیند !!

#امیرمنصوری
دیدگاه ها (۱۳۰)

هیچ چیزیبه اندازه یک کوهشبیه پدر نیست!#کریستین_بوبن#روز_پدر#...

#روز_مرد#روز_پدر.....

هر موقع خواستی ازم نظر بپرسی اول روتو یه طرف دیگه کن بعد حرف...

بیا با هم یک بازی قشنگ کنیم...که جایزه اش بوسه باشد!مثلا...چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط