توی کارش موفق بود عروس که شد قید کار کردن را زد چهار گو

توی کارش موفق بود عروس که شد، قید کار کردن را زد. چهار گوشه ی کار را بوسید به کل خانه نشین شد. گفت:" شوهرش دوست ندارد کار کند." گفت:" خیلی کیف دارد به خاطر کسی که دوستش داری، خانه نشین شوی، حتی اگر عاشق کارت باشی، حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی." لبش می خندید چشمهایش اما نه. غم چشمهایش را نمی توانست قایم کند. این آخرها هر وقت می دیدمش توی خودش بود. دلم می خواست ازش بپرسم برای آدم ِ دیگری عوض شدن، چطور است، مزه دارد؟ بعد دیدم بهتر است آدمهای غمگین را سوال پیچ نکنم.
چقدر خوب است یک نفر باشد آدم را همانطوری که هست دوست بدارد
قدش را، وزنش را، کارش را، حتی دیوانه بازی هایش را...

#مریم_سمیع_زاده
دیدگاه ها (۱۵)

روز دخترمبارک روز عزیز دل باباهاااهووی مامانااناموس داداشاا...

همهء #دخترها به دوست داشته شدن نیاز دارند ، به یک نفر که اح...

ترک کردن و رفتن از جایی که دوستش داری سخت است...وقتی که اوج ...

بعضی روزها باید با خودت مهربان باشی. دست خودت را بگیری و ببر...

معرفی شخصیت ها و پارت (1)سلام من کیم آت هستم یک دختر ۱۶ ساله...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط