اصغر ای دردانه ی ارباب عشق

اصغر ای دردانه ی ارباب عشق
اختری در دامن مهتاب عشق
ای گلِ خورشید رنگ فاطمه
هستی بابا، قشنگ فاطمه
ای رخت آیینه ی حیدر نما
حیدر شش ماهه ی کرب و بلا
تو بزرگی گر به ظاهر کوچکی
در میان خوب رویان هم تکی
دست های کوچکت مشکل گشاست
چشم های خسته ات دارالشفا ست
بند قنداقت بُوَد حبل المتین
اشک چشمت زمزم اهل یقین
دیدگاه ها (۱۰)

گـــــره ای نیست کــــه با دسـت شــــما وا نشودسائلی نیست کـ...

امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسینشیرخوار اکبری را در بغل...

سلام ارام جانم سلام مهربانم آقا جان........ راهت نمی افتد بـ...

از دوری تو غمین و نالان هستیموز کردۀ خود کمی پشیمان هستیماصل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط