رمان شوتو
رمان شوتو
پارت 15
فورا رفتم سراغ کمدم کل لباسمو ریختم
وااای پس اون لباسم کو؟
اها پیداش کردم اینجاست ولی من که کفش خوبی ندارمممم
اَه اصلا ب ولش با همین کتونیا میرم راستی مامان بابامو چیکار کنمم؟؟ اگه یکی منو با شوتو ببینتم چیییی؟ وای خدا اصلا چرا قبول کردمم؟
داشتم با خودم حرف میزدم که یکی زنگ درو زد
درو باز کردم وایی شوتو اینجا چیکار میکنه؟
میخواستم که درو ببندم با دستش درو گرفت
اومد داخلو منو چسبوند به دیوار
ا/ت: داری چیکار میکنی؟
شوتو: ببینم جوجو درو رو من می بندی؟ نکنه میخوای همینجا بخورمت
ا/ت: نه منظور خاصی نداشتمم
شوتو: باشه میبخشمت ولی یادت باشه تو جوجویه منی هر وقت خواستم میخورمت
راستی چرا اماده نشدی؟
بعد یه کیف خرید در اورد گفت بیا اینارو بپوش
چی پیش اون؟
پارت 15
فورا رفتم سراغ کمدم کل لباسمو ریختم
وااای پس اون لباسم کو؟
اها پیداش کردم اینجاست ولی من که کفش خوبی ندارمممم
اَه اصلا ب ولش با همین کتونیا میرم راستی مامان بابامو چیکار کنمم؟؟ اگه یکی منو با شوتو ببینتم چیییی؟ وای خدا اصلا چرا قبول کردمم؟
داشتم با خودم حرف میزدم که یکی زنگ درو زد
درو باز کردم وایی شوتو اینجا چیکار میکنه؟
میخواستم که درو ببندم با دستش درو گرفت
اومد داخلو منو چسبوند به دیوار
ا/ت: داری چیکار میکنی؟
شوتو: ببینم جوجو درو رو من می بندی؟ نکنه میخوای همینجا بخورمت
ا/ت: نه منظور خاصی نداشتمم
شوتو: باشه میبخشمت ولی یادت باشه تو جوجویه منی هر وقت خواستم میخورمت
راستی چرا اماده نشدی؟
بعد یه کیف خرید در اورد گفت بیا اینارو بپوش
چی پیش اون؟
۳.۳k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.