رمان شوتو
رمان شوتو
پارت 16
ا/ت: پس•••میشه یه لحظه بری بیرون
شوتو: نع من تنهات بزارم از خودت در میای
ا/ت: منظورت چیه؟
شوتو: اگه نمی خوای به زور مجبورت میکنم
بعد اومد سمتمهمین کهمیخواس لباسمو در بیاره گفتم باشه بابا خودم عوض میکنم
شوتو: افرین پیشیه خوب
خلاصه که لباسمو در اوردم تا می خواستم لباسو بپوشم دستامو گرفت برد تو اتاقم انداختم روی تخت بعد نشست روم تیشرتشو در اورد محکم بغلم کرد
بلاخره ولم کرد دیگه خفه شده بودم رفت لباسایی که خریده بود برامو اورد تنم کرد
از خونه بیرون رفتیم همین که میخواستم راه بیوفتم محکم دستمو گرفت
شوتو: بیا بریم دیگهه
ا/ت: باشه بابا اومدمم اروم تر هنوز یه ساعت مونده تا جشنواره
وقتی رسیدیم شوتو عطسه کرد
ا/ت: ها چیشد
شوتو: فک کنم سرما خوردم
یکم که رفتیم اون طرفی تر شوتو گیر داد که بیا بستنی بخریم
ا/ت: هی شوتو نه تو مریضی اگه الان بستنی بخوری بد تر میشی
پارت 16
ا/ت: پس•••میشه یه لحظه بری بیرون
شوتو: نع من تنهات بزارم از خودت در میای
ا/ت: منظورت چیه؟
شوتو: اگه نمی خوای به زور مجبورت میکنم
بعد اومد سمتمهمین کهمیخواس لباسمو در بیاره گفتم باشه بابا خودم عوض میکنم
شوتو: افرین پیشیه خوب
خلاصه که لباسمو در اوردم تا می خواستم لباسو بپوشم دستامو گرفت برد تو اتاقم انداختم روی تخت بعد نشست روم تیشرتشو در اورد محکم بغلم کرد
بلاخره ولم کرد دیگه خفه شده بودم رفت لباسایی که خریده بود برامو اورد تنم کرد
از خونه بیرون رفتیم همین که میخواستم راه بیوفتم محکم دستمو گرفت
شوتو: بیا بریم دیگهه
ا/ت: باشه بابا اومدمم اروم تر هنوز یه ساعت مونده تا جشنواره
وقتی رسیدیم شوتو عطسه کرد
ا/ت: ها چیشد
شوتو: فک کنم سرما خوردم
یکم که رفتیم اون طرفی تر شوتو گیر داد که بیا بستنی بخریم
ا/ت: هی شوتو نه تو مریضی اگه الان بستنی بخوری بد تر میشی
۳.۹k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.