بی مرز تر از عشقم و بی خانه تر از باد

بی مرز تر از عشقم و بی خانه تر از باد
ای فاتح بی لشگرِ من خانه ات آباد

تا کی بنویسم که تو می آیی و هر بار
قولِ "سرِ خرمن بدهی" ، دست مریزاد

حافظ به تمسخر به دلم گفت فلانی
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد

دور از تو فقط طعنه خورِ مردمِ شهرم
مجنونم و یک شاعرِ دیوانه ی دل شاد

دستم به جدایی برسد ، رحم ندارم
بد شد "گذرِ پوست به دبّاغ نیفتاد"

با اینکه دلم گفته مدارا کنم اما
ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد

تلخ است اگر دوریِ شیرین به خدا شکر
این قرعه ی عشق است که افتاده به فرهاد

#آرش_مهدی_پور
دیدگاه ها (۲)

فریاد کن بگو که دل از دست داده ای در عاشقی نشانِ رضایت سکوت ...

کفر است بپرستمت اما دوستت دارم قربة الی الله ...!

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش...

نگرانم که به تو هدیه کنم شعرم را ...و تو آن را به کسی...وای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط