امیررر

امیررر:
دارد تمام می شود ؛
پاییزی که بوی نابِ عشق و مهربانی
می داد .
فصل نارنجیِ بینظیری ، که با همه ی فصل ها فرق داشت ...
ما می مانیم و
خیابان هایی ؛
که دلشان برای مهربانیِ درخت و آغوشِ برگ ها ، تنگ می شود .
برای نازدانه ی دل نازکِ فصل ها ،
که صدایِ هق هقِ شبانه اش ؛
تویِ گوشِ کوچه های شهر ،
تا همیشه خواهد ماند .
پاییز تمام می شود ،
و این خیابان ها ؛
تا رسیدنِ بهار ،
بغضِ گلوگیرشان را
با دو جرعه برف و آفتاب ،
قورت خواهند داد ...
دیدگاه ها (۱۶)

امیررر:ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگرتا بسوی عالم مستی ...

امیررر:بین ما فاصله بسیار شد و خاطره کمسهم دیوار فراوان شده ...

امیررر:با دویدن برای رسیدن به کسی، نفسی برای ماندن در کنار ا...

امیررر:بالاتر از سیاهی، شب های من است بدونِ داشتنت...

موسیقی

مهر هم تمام شد با تمام بی‌مهریشاصلاً این آبان‌ها بیشتر بوی پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط