امیررر

امیررر:
بین ما فاصله بسیار شد و خاطره کم
سهم دیوار فراوان شده و پنجره کم!

آب و آتش به هم آمیخته در سینه‌ی من
حجم فریاد چنان کوه شد و حنجره کم

ای شبِ خسته! چه کردی که صدا گم شد
و... شد
هر دم از حلقه‌ی زنجیر تو یک زنجره کم!؟

گرچه بین من و او فاصله بسیار افتاد
نشد از آنهمه شوق و عطشم یک ذره کم!

یاری‌ام کن که به ساحل برسم در طوفان
امشب ای موج! بینداز به گیسو گره کم!

تو که باشی دل من می‌گذرد از شب بغض
می‌کند چشم تو از فاجعه‌ی دلهره کم!

مثل هر شب تو نمی‌آیی و... من هم بروم!
سایه‌ای می‌شود از خاطره‌ی پنجره کم!

چون اناری که رسیده‌ست پر از اشکم و خون
دارم آرام در اندوه خودم می‌ترکم...
دیدگاه ها (۱۹)

امیررر:یکی گفت: چه دنیای بدی حتی شاخه های گل هم خار دارند!دی...

امیررر:بالاتر از سیاهی، شب های من است بدونِ داشتنت...

امیررر:ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگرتا بسوی عالم مستی ...

امیررر:دارد تمام می شود ؛پاییزی که بوی نابِ عشق و مهربانیمی ...

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط