با گریه می نویسم

با گریه می نویسم:



از خواب با گریه پا شدم


دستم هنوز


در گردنِ بلند تو،آویخته ست


و عطر گیسوان ِ سیاه تو


با لبم، آمیخته ست


دیدار شد میسر و


با گریه پا شدم



#F
دیدگاه ها (۱۸)

برخیزوسلامی کنولبخندبزنکه این صبح نشانیزغم وغصـه نداردلبخندخ...

ﻣﺮﺩکه ﺑﺎشی ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺑﺰﺍﺭی ﺭﻭﯼ ﺩﻟﺖکه ﯾﻪ ﻣﻮﻗﻪ کسی ﻧﻔﻬمه چه ح...

دلم محو شب مهتابی توستهوسناک لب عنابی توستبزن پلکی که برخیزم...

اینکه دلتنگ تو ام.. اقرار میخواهـــد مگر؟ اینکه از تو دلخورم...

از تو سکوت مانده و از من، صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جا...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۵#

پارت ۱۲رز وحشیاون دختر ات نیست اون دختر خواب بود  اروم از رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط