گفتی ز سرت فکر مرا بیرون کن

گفتی ز سرت فکر مرا بیرون کن
جانا، سرم از فکر تو خالیست، «دلم» را چه کنم؟...

#مهران_یوسفی
دیدگاه ها (۱)

#داستان_کوتاه توﺕ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﺭﻭﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ , ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﻪ ﺷﺐﺗ...

لیلی زیر درخت انار نشستدرخت انار عاشق شدگل داد سرخ سرخگلها ا...

بعد از تو ، حتی نیمه ی مرداد هم سرد استبعد از تو لذت بردن از...

اندازه ی اندوهم اندازه ی دفتر نیست شرح دو جهان خواهش در شعر ...

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان راتو مرا گنج روانی چه ک...

تو آمدی ز دورها و دورها🌸ز سرزمین عطرها و نورهانشانده‌ای مرا ...

فکر کن با خودت میگی برم بیرون دلم واشه میای میبینی ملت دارن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط