پارت
𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷
پارت : ۴
علامت جدید ( سوهو : ؛ )
که یه دفعه چسبیدم به دیوار
؛ : بدنت زیادی قشنگه یه شب اجارش نمیدی ؟
زانومو کوبیدم وسط پاش که افتاد زمین بعد پامو گذاشتم رو سینشو فشار دادم صورتش قرمز شد
+ : نظرت چیه نفستو ببرم تا دیگه ورور نکنی ؟ ( پوزخند )
بعد همونجوری از روش رد شدم که ناله کرد
؛ : روانییی ( ناله )
روانی ؟! این اسم برازندمه...
رفتم تو کلاسو نشستم سر جام بعد سرمو گذاشتم رومیز...
ویو جونگکوک
از تو کافه در اومدیم با لانا و رفیقام... اونا رفتن بالا ولی من کاری داشتم وایسادم تو راهرو که صدای برخورد چیزی به دیوار اومد...اون دختره که اسمش ا.ت بودو دیدم که سوهو چسبوندش به دیوار هه ( پوزخند ) حالا این دختر که این همه ادعاش میشه چجوری میخواد خودشو نجات بده ؟
سوهو بهش یه چیزی گفتو اوت بلافاصله محکم زد وسط پاش و بعد پاشو گذاشت رو قفس سینشو گفت
+ : نظرت چیه نفستو ببرم تا دیگه ور ور نکنی ؟
بعد از روش رد شدو رفت بالا...خوشم اومد بابا این یکی فرق داره ولی شایدم نه اونم یکی مثل لانا یه هر.زه
رفتم بالا دیدم سرشو گذاشته رو میزو خوابیده کلاس شروع شد و اون همچنان خواب بود و بعد زنگ خورد باید میرفتیم خونه اونم از جاش بلند شد و با دوستش رفت
ویو ا.ت
روز جالبی نبود رفتم خونه ناهار نودل آماده درست کردمو خودمو مهمون کردم...وای چه دستپختی دارم البته اماده بود ولی خب به روم نیارید...
شب روتینمو انجام دادمو رفتم لالا...
ادامه دارد...
پارت : ۴
علامت جدید ( سوهو : ؛ )
که یه دفعه چسبیدم به دیوار
؛ : بدنت زیادی قشنگه یه شب اجارش نمیدی ؟
زانومو کوبیدم وسط پاش که افتاد زمین بعد پامو گذاشتم رو سینشو فشار دادم صورتش قرمز شد
+ : نظرت چیه نفستو ببرم تا دیگه ورور نکنی ؟ ( پوزخند )
بعد همونجوری از روش رد شدم که ناله کرد
؛ : روانییی ( ناله )
روانی ؟! این اسم برازندمه...
رفتم تو کلاسو نشستم سر جام بعد سرمو گذاشتم رومیز...
ویو جونگکوک
از تو کافه در اومدیم با لانا و رفیقام... اونا رفتن بالا ولی من کاری داشتم وایسادم تو راهرو که صدای برخورد چیزی به دیوار اومد...اون دختره که اسمش ا.ت بودو دیدم که سوهو چسبوندش به دیوار هه ( پوزخند ) حالا این دختر که این همه ادعاش میشه چجوری میخواد خودشو نجات بده ؟
سوهو بهش یه چیزی گفتو اوت بلافاصله محکم زد وسط پاش و بعد پاشو گذاشت رو قفس سینشو گفت
+ : نظرت چیه نفستو ببرم تا دیگه ور ور نکنی ؟
بعد از روش رد شدو رفت بالا...خوشم اومد بابا این یکی فرق داره ولی شایدم نه اونم یکی مثل لانا یه هر.زه
رفتم بالا دیدم سرشو گذاشته رو میزو خوابیده کلاس شروع شد و اون همچنان خواب بود و بعد زنگ خورد باید میرفتیم خونه اونم از جاش بلند شد و با دوستش رفت
ویو ا.ت
روز جالبی نبود رفتم خونه ناهار نودل آماده درست کردمو خودمو مهمون کردم...وای چه دستپختی دارم البته اماده بود ولی خب به روم نیارید...
شب روتینمو انجام دادمو رفتم لالا...
ادامه دارد...
- ۲۳۶
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط