از من نپرس گوشهی زندان چه میکنم

از من نپرس گوشه‌ی زندان چه می‌کنم
با این دلِ شکسته‌ی ویران چه می‌کنم

از من که نه، از آینه گاهی خبر بگیر
او دیده بی تو با تن بی‌جان چه می‌کنم

گاهی به باد می‌سپارمت ای یاد لعنتی
با یاد خنده‌های تو، گریان چه می‌کنم

معتاد بوسه‌های تو بودم، ولی ببین
حالا لب است و دشنه‌ی دندان، چه می‌کنم

دلتنگم ای نماز قضای همیشگی
با چشم شوخ تازه‌مسلمان چه می‌کنم
#مهدی_عنایتی
دیدگاه ها (۱)

شتاب دارد و یار از کنار می‌گذردببین که عمر عجب برق‌وار می‌گذ...

از خوراکیِ جهان، ما فقط از غم خوردیمفقط از خونِ دل و غُصّه و...

یک نفر بعد از تو دنیایی ملال‌انگیز داشتخانه بعد از رفتنت صد ...

سلام_امام_زمانم *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّ...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در من دخترکی پر از شور و نشاط ، تمام روز ، با شادترین موزیک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط