قصه ام را همه خواندند

قصه ام را همه خواندند ،
چگونهَ‌ست که او ...

خاطراتِ منِ انگشت نما
یـــــــادش نیـست ....؟!
دیدگاه ها (۱)

مرا در ڪَیتاری بنواز جهان عاشقانه تر می شود...

چنان موافق طبع منی ودر دل من نشسته ایکه گمان می برم در آغوشی...

هر کسیکام دلی آورده در کویت بدستما هم آخر در غمتخاکی به سر خ...

قول داده بودیبا اولین برف به خیابان برویمو آدم برفی رویایی م...

شب همدم تنهایی و آرامش است پرده ای از سکوت و راز است،بر فراز...

سهم من از تو فقط حسرت و ویران شدن استپرسه و گیج زدن توی خیاب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط