یک بار نه صد بار نه هر بار نفهمید

یک بار نه صد بار نه هر بار نفهمید
انگار نه انگار... نه انگار نفهمید

فریاد زدم داد زدم دوستتان دا...
یک عمر به در گفتم و دیوار نفهمید
دیدگاه ها (۱)

دلم را که مرور میکنمتمام آن از آن توستفقط نقطه‌ای از آن خودم...

کاش یکی بود الان بود مواظبم بود حواسش بهم بود کنارم بود حیف...

مست رود نگار من در بر و در کنار منهیچ مگو که یار من باکرمست ...

نڪندفڪرڪنی در دڸ مڹیاد تو نیستڪَوش ڪڹ نبض دلـــ♡ــم زمزمہ‌...

سالها در غزلِ خویش دم از یار زدمرفتم و نامِ تو را در همه جا ...

شوهر دو روزه. پارت۸۵

رمان بغلی من پارت ۶۴دیانا: اوه اوه این چرا درو باز کرد ارسلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط