نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را
نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را
ببخش بر من مسکین شکستهبالی را
.
نشد که پای پیاده به درگهت برسم
و تحفه آورم این دستهای خالی را
.
منی که چلّهنشین غم توام مولا
.
نشدکه همدل و همره شوم موالی را
.
نشد عراقِ غمت را بگریم از دل و جان
بدل به آه کنم این شکستهحالی را
.
دوباره چشمۀ جانبخش اربعین جوشید
.
نشد که درک کنم حال آن زلالی را
.
بگو بگو «به کدامین دعات خواهم یافت»؟
.
بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟
.
ببار حضرت باران به شورهزار دلم
.
ببر ز سینۀ من داغ خشکسالی را
.
چکید قطره اشکی و از غم تو سرود
.
قبول کن ز من این شعر ارتجالی را
.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ببخش بر من مسکین شکستهبالی را
.
نشد که پای پیاده به درگهت برسم
و تحفه آورم این دستهای خالی را
.
منی که چلّهنشین غم توام مولا
.
نشدکه همدل و همره شوم موالی را
.
نشد عراقِ غمت را بگریم از دل و جان
بدل به آه کنم این شکستهحالی را
.
دوباره چشمۀ جانبخش اربعین جوشید
.
نشد که درک کنم حال آن زلالی را
.
بگو بگو «به کدامین دعات خواهم یافت»؟
.
بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟
.
ببار حضرت باران به شورهزار دلم
.
ببر ز سینۀ من داغ خشکسالی را
.
چکید قطره اشکی و از غم تو سرود
.
قبول کن ز من این شعر ارتجالی را
.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۳.۳k
۳۱ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.