پارت ۱۳ عشق در نیمه شب
پارت ۱۳ #عشق_در_نیمه_شب
#جنی
بعد ۳ دقیقه نگای تهیونگ کردم اونم بهم نگاه کرد دارشتم از خجالت میمردم
تهیونگ : جنی ... من .... دوست دارم
جنی : چی.....
تهیونگ : تو منو دوست نداری
جنی : من ...من ... دو.. ست ...دارم
تهیونگ : چی
جنی با قدرت زیاد گفت : منم دوست دارم
تهیونگ جنی رو بغل میکنه
#ا/ت
کوک داشت بهت نگاه میکرد توهم داشتی گریه میکردی کوک میاد نزدیکت
کوک : نگاه کنین داره گریه میکنه خجالت بکشین
کوک میاد بغلت میکنه و اشکت رو پاک میکنه
کوک : خوبی
ا/ت : اره
کوک : چیه من دوستش دارم مشکل چیه
پایان .....
#جنی
بعد ۳ دقیقه نگای تهیونگ کردم اونم بهم نگاه کرد دارشتم از خجالت میمردم
تهیونگ : جنی ... من .... دوست دارم
جنی : چی.....
تهیونگ : تو منو دوست نداری
جنی : من ...من ... دو.. ست ...دارم
تهیونگ : چی
جنی با قدرت زیاد گفت : منم دوست دارم
تهیونگ جنی رو بغل میکنه
#ا/ت
کوک داشت بهت نگاه میکرد توهم داشتی گریه میکردی کوک میاد نزدیکت
کوک : نگاه کنین داره گریه میکنه خجالت بکشین
کوک میاد بغلت میکنه و اشکت رو پاک میکنه
کوک : خوبی
ا/ت : اره
کوک : چیه من دوستش دارم مشکل چیه
پایان .....
۸۱.۶k
۲۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.