یکی دوستی را که زمان ها ندیده بود گفتکجایی که مشتاق بوده

یکی دوستی را که زمان ها ندیده بود گفت:کجایی که مشتاق بوده‌ام؟

گفت:مشتاقی به که ملولی.

دیر آمدى اى نگار سرمست
زودت ندهیم دامن از دست

معشوقه که دیر دیر بینند
آخر کم از آن که سیر بینند

شاهد که با رفیقان آید،به جفا کردن آمده است؛به حکم آن که از غیرت و مضادت خالی نباشد.

اِذا جِئتَنی فی رِفقَةٍ لِتَزورَنی
وَ اِن جِئتَ فی صلحٍ فَأنتَ مُحارِبٍ

به یک نفس که بر آمیخت یار با اغیار
بسی نماند که غیرت وجود من بکشد

به خنده گفت که من شمع جمعم ای سعدی
مرا از آن چه که پروانه خویشتن بکشد

#شعر #ادبیات #شاعر #سخنور
#سعدی #گلستان #باب_پنجم
#در_عشق_و_جوانی #حکایت_شماره۷

درود و سلام بر همگی.روزتون سرشار از دلخوشی ها💐💐💐
دیدگاه ها (۱۱)

آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛برای آن ها تنها نشانه حیات...

اپیس کوپالیسم:اپیس کوپالیسم یا اپیس کوپالیانیسم نام مسلکی اس...

بسولوییسمابسولو به معنی مطلق است و مقصود از ابسولوییسم حکومت...

آئین دو شمشیر:آئین دو شمشیر نام آئینی است که در قرن پنجم میل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط