جمعه را با غزلی چای و کتاب شعری

.
جمعه را با غَزلی ، چای وُ کتابِ شعری ؛


می شَوَد بود اگر تنگیِ دل ، بگذارد...


#فاطمه_معصومی_مانا
دیدگاه ها (۱)

" صبر کنید تا کودکان سمت من بیایند و راه را برآنها نبندیدزیر...

شب .... ستاره .... شب .... چه بی قرار م...

چراغ برق را که روشن میکنم سایه های روی دیوار گم می شوند و رو...

من از هفت‌سنگ می‌ترسممی‌ترسم آنقدرسنگ رو سنگ بچینمکه دیواری،...

#پاییز…شعری ست کهدست هاي‌ من و ” تو “قافیه يآخر آن می شودسخت...

🌼سلام آقادوباره جمعه ودل بی قراری می کند💔بهر دیدار مه روی شم...

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط